چکیده:
در این مطالعه که با هدف بررسی توانمندی معلمان مقطع ابتدایی و رابطه آن با فرهنگ سازمانی و مولفه های آن انجام شده، راهکارهایی برای بهینه سازی هرچه بیشتر مولفه های سازمانی در جهت افزایش توانمندی کارکنان ارائه شده است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تلفیقی از دو روش پیمایشی و همبستگی انجام شده است. قلمرو زمانی پژوهش سال تحصیلی 87- 1386 بوده است. کلیه معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 4 آموزش و پرورش مشهد، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. حجم نمونه این پژوهش برا بر با 144 نفر بوده است. داده های مورد نیاز از طریق دو پرسشنامه توانمندسازی با پایایی90/0 و فرهنگ سازمانی با پایایی 89/0 جمع آوری شده و ازطریق آزمون های آماری رگرسیون چندگانه، همبستگی پیرسون، مقایسه میانگین با یک ارزش ثابت و آزمون مقایسه دو میانگین مستقل تحلیل شده است. براساس یافته ها، وضعیت توانمندی معلمان در مدارس مورد پژوهش، از متوسط بیشتراست و تفاوت معناداری میان نمره های توانمندی معلمان بر اساس جنسیت وجود ندارد. درحالی که همه مولفه های فرهنگ سازمانی، دارای رابطه ای مستقیم و معنی دار با نمره توانمندی معلمان مورد پژوهش بوده است، نتایج نشان دادکه نمره توانمندی معلمان تنها از طریق مولفه خطرپذیری و با 95/0 اطمینان قابل پیش بینی است.
خلاصه ماشینی:
"(1)- hplodnaR & solraC,drahcnalB (2)- uah-enrI (3)- wohc-uiS (4)- arudnaB (5)- esuohtleV (6)- htenneK (7)- namroN &,sehguH,yevA (8)- ttisreT & mahciK (9)- otnatneoS & htimsiaN,yelsaerG,namyrB از جمله موانع اجرای عوامل توانمند سازی در سازمانها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: حاکم بودم ساختار رسمی و سلسله مراتبی،پایین بودن اعتماد اعضای سازمان به یکدیگر، نگرش نامناسب مدیران به کارکنان و سبکهای مدیریت و رهبری نامناسب،فقدان مهارتهای لازم در کارکنان،تفاوت زیاد بین افراد در سازمان،وجود نظام پرسنلی غیر هماهنگ،و تنشنج و استرس در محیط کاری.
همچنین،مرور تحقیقات انجام شده نشان میدهد که عوامل بسیاری بر توانمندی معلمان اثرگذار است که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره نمود: شناخت فرهنگی در سازمان(یلمازوار گون،2008 و شاین،1985)وجود یا امکان به وجود آمدن انگیزه در معلمان به ایجاد بهود مستمر(مقیمی و دیگران،1387؛فیض،1376؛شیخ محمدی و تولیت زواره،1384؛اوریلی1،1989؛مک آدام و مک کلند2،2002)فرهنگ سازمانی به عنوان الگویی از اندیشهها و باورهای مشترک(شاین 1985؛چتمن و کالول3، 1991)،فرهنگ سازمانی به عنوان الگوی عمومی رفتار و برنامه فکر(آوی و دیگران، 2008؛کونتز4و ویچریچ5،1995؛لیندا اسمیریج6،1983؛)،تأثیر فرهنگ قوی بر افراد به منظور منظور افزایش تعهد در معلمان(هرسی و بلاتچارد7،1983؛)،رابطه افزایش سطح توانمندی و استحکام فرهنگ سازمان(اسپریتزر81996)،باورهای نهفته افراد(شاین،1985)،شناخت و مطالعه مؤلفههای فرهنگ سازمان(تورمینا9،2008؛شاین،1984؛رابینز،1998)،وجود اهداف سازمانی شفاف و روشن(شیخ محمدی و تولیت زواره،1384)،روابط انسانی مناسب بین معلمان و محیطی به دور از تبعیض(کریمی،1378؛مقیمی و دیگران،1387)،شایستگی و خود کارآمدی معلمان(توماس و ولتهوس،1990؛باندورا،1997)،داشتن احساس حق انتخاب (1)- yllierO (2)- dnulkE &,madacM (3)- llewdlaC & namtahC (4)- ztnooK (5)- hcirhieW (6)- adniL-hciclrimS (7)- drahcnalB & yesreH (8)- reztierpS (9)- animroaT و آزادی عمل و استقلال در تعیین فعالیتهای لازم برای انجام دادن وظایف شغلی(توماس و ولتهوس،1990)،اعتماد کردن و احساس امنیت شخصی داشتن(عبد اللهی،1384)،پذیرش مسؤولیت و اجرای فعالیتها(چادیها،آدامز،بیکل،آوسلندر،و گاتیرز1،2004؛راپاپورت2 ،1995)،عوامل فردی،گروهی و سازمانی(اسپریتزر،1996)؛نگرشها،روابط سازمانی، ساختار سازمانی(هاریس،آرمنکیس،شوک،و گریگو3،2008 و بلانچارد،کارلوس و راندولف راندولف 1378)."