چکیده:
ابتهاج و فیتوری دو شاعر توانای معاصر بودند که به علت شرایط نامطلوب جامعه خود، از نظر فکری به هم نزدیک شدند. گرایش این دو شاعر در عرصه رمانتیسم جامعه گرا قابل بررسی است. چراکه مهم ترین اشعار آن ها، مربوط به زمانی است که در غم وطن خود شریک شده اند. بررسی تطبیقی این دو شاعر نشان دهنده آن است که هرچند رد پای رمانتیسم فردگرا در آثار آن ها مشهود است، اما تفکر و درونمایه اجتماعی اشعارشان، آن ها را به وادی رمانتیسم جامعه گرا سوق می دهد و درآمیختن رمانتیک با ادبیات انقلابی و پویا از مظاهر شعر هر دو شاعر است.
Manteq_Al_Tayr is one of the Islamic Persian mystical masterpieces، written by Attar، which expresses the progress of the soul with a narrative structure in a format of an allegory of birds flying to the Qaf Mountain، the place on which Simorq dwells. These birds pass seven valleys to reach mountain Qaf and finally in seventh valley find out they are in unity with Simorq.
Christian mysticism، also have been appropriate ground for literary masterpieces to be created. One of these works is Interior Castle written by S.T. Teresa of Avila، the Spanish nun in sixteenth century. In this book the progress of the soul in seven mansions of a castle، which Teresa had seen in one of her revelations، has been imagined. In central mansion، the soul meets Lord and reaches a unity with Him.
Because of the similarity between Manteq_Al_Tayr and Interior Castle، and also because of common mental and cultural background of these books، the following question was considered: What are the structural and conceptual similarities and differences between these two works? A comparative analysis would answer this question.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله سعی شده است بین ساختار و محتوای دو اثر یک بررسی تطبیقی صورت بگیرد تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهتها و تفاوتهای ساختاری و محتوایی دو اثر چیست؟به این منظور نسخۀ انگلیسی کتاب دژدرون از سایت moc.
عطار،پس از از این فضا سازیهای لازم،«طرح»داستان را آغاز میکند: 1-2-طرح(پیرنگ) علت اصلی تمام حوادث،جمع شدن مرغان برای یافتن پادشاه و آمدن هدهد برای آگاهی دادن به آنها دربارۀ سیمرغ پادشاه-که در کوه قاف ساکن است- و نیز توضیح و شرح خطرات راه و ضرورت پاکبازی در راه رسیدن به وی است.
p( او در قسمتهای بعد این تصویر را کاملتر میکند: «بیایید چنین تصور کنیم که این دژ،-همچنان که پیش از این گفتم-شامل عمارتهای بسیاری است؛برخی برروی یک دیگر و برخی کنار دیگر عمارتها و در مرکز و میانیترین آنها،برترین عمارت قرار دارد:جایی که اسرار آمیزترین چیزها بین پروردگار و روح رد و بدل میشود.
او این خطرات را به صورت رمزی بیان میکند؛بهطور مثال،بیشترین خطری که در راه است،خشکی و دریاهای راه است: {Sبس که خشکی بس که دریا در رهات#تا نپنداری که راهی کوته استS} این خشکی میتواند همان قیض باشد که ترزا در دژ درون از آن با لفظ ytidirA یاد کرده است: «قسمت بزرگی از منطق الطیر مشحون است از هشدارها و تلاشهای حکیمانۀ هدهد تا مرغان را به سفر به درگاه سیمرغ تشویق کرده و آنها را وادار کند تا علایق دیگر را از خود دور کنند و همۀ خطراتی را که به سر راه خود با آنها مواجه میشوند،ناچیز شمرند و حتی از فدا کردن جان خود در راه عشق سیمرغ، پروایی نداشته باشند."