چکیده:
یکی از نظریاتی که در عرصه روابط بین الملل وجود داشته و از طریق آن می توان به بررسی حوادثی از قبیل جنگ ها پرداخت، نظریه بازی ها است. از نکات محوری این نظریه، عقلانیت بازیگران شرکت کننده در یک بازی است، به این معنی که بازیگران با محاسبه گری در بازی شرکت کرده و سعی در کسب بیشترین میزان امتیاز از طرف مقابل دارند. بازیگران در نقطه ای به نام نقطه زینی، که بیشترین میزان سود ممکن و کمترین میزان ضرر را دارد، به تفاهم می رسند، زیرا در صورت عدم پذیرش، پیامدهای بعدی ای که برای آنان ایجاد می شود، بیشتر است. این مقاله با روش تبیینی- تطبیقی و با تقسیم بندی جنگ ایران و عراق به چهار مرحله، می کوشد تا به تعیین بهترین نقطه برای پایان جنگ که همان نقطه زینی نامیده می شود، بپردازد.
یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در میان مراحل مختلف، نقطه زینی در جنگ ایران و عراق، مرحله سوم یا همان زمان صدور قطعنامه 598 بوده است. در این مقطع از جنگ، یعنی زمانی که شورای امنیت، قطعنامه 598 را به تصویب رساند، دولت عراق اعلام کرد که قطعنامه را می پذیرد، ولی دولت ایران با در نظر گرفتن برخی پیش شرط ها، حاضر به پذیرش قطعنامه نشد. در این مقطع ایران بخش های زیادی از اراضی عراق را در تصرف داشت و مایل نبود بدون آن که امتیازی به دست آورد، آن اراضی را تخلیه کند. حمله های بعدی عراق و پس گرفتن اراضی اشغالی در فاو، اطرف بصره و جزایر مجنون، نه تنها این امتیاز را از دست ایران گرفت، بلکه ایران را مجبور ساخت تا هنگامی با پذیرش قطعنامه 598 موافقت نماید که اراضی بیشتری را از دست داده بود. در مجموع عدم پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، بلافاصله پس از صدور آن، سبب شد تا هزینه ها و پرداخت های ایران به عنوان یکی از بازیگران درگیر در صحنه جنگ افزایش یابد، در حالی که بهنظر می رسد ایران در صورت پذیرش قطعنامه در زمان صدور آن، ضمن اینکه از گسترش تلفات و خسارات وارده شده به خود در ماههای پایانی جنگ جلوگیری به عمل می آورد، قادر بود تا با دست آوردها و موقعیت بهتری پای میز مذاکره با طرف عراقی بنشیند.
Game theory is one of the procedures in the international relations that can be used for studying many events and incidents such as war. Rationality of the players is one of the key points in a game. This means the players take part in the game upon required calculations to get the maximum advantages from the other side. The players meet at a point known as saddle point، which has the maximum profit and minimum loss. The disagreement in the saddle point will have negative consequences for both sides.
This study has relied on a descriptive-comparative method to divide Iran-Iraq War into four stages in order to find the best time، or the saddle point، for finishing the war.
Findings showed that the saddle point in Iran-Iraq War was the third stage when Resolution 598 was adopted by the UNSC. At that stage، when the Security Council of the United Nations adopted Resolution 598، Iraq officially accepted the resolution but the Iranian government did not accept the resolution for some reasons. That time، Iran had a large part of Iraqi territory under control and did not want to give them back without gaining some advantages. Since then، Iraq retook occupied lands in Fav، Basra suburbs، and Majnoon Islands and forced Iran accept Resolution 598 at a time Iran had lost the majority of Iraqi lands under its control. In sum، rejecting the resolution immediately after its adoption increased Iran’s costs and repayments as a player in the war. It seems، Iran could accept the resolution immediately after adoption to prevent further damages to life and property in the closing months of the war and to sit at the negotiation table with many achievements and advantages.
خلاصه ماشینی:
"بعد از فتح خرمشهر،موضوع نحوه پایان دادن به جنگ یکی از مباحث مهم مسئولانسیاسی و نظامی کشور در ایران بود و به این منظور جلساتی در حضور امام،فرماندهان نظامیو مسؤلان سیاسی کشور بعد از فتح خرمشهر برگزار گردید این موضوع مورد بررسی قرارگرفت(فوزی،1384:43)،اما دلایلی منجر به ادامه و طولانی شدن جنگ و عدم پذیرش دوبازیگر برای صلح شد: 2-1-مواضع آمریکا قدرتهای بزرگ،کشورهای منطقه و کسانی که در ترغیب عراق به جنگ علیه ایران نقشمهمی را ایفا کردند،حاضر به حمایت از خواستههای ایران و احقاق حق در مذاکرات مبنی برمحاکمه متجاوز و اخذ غرامت از متجاوز نبودند و حتی از عنوان کردن عراق بهعنوان متجاوزخودداری میکردند.
در واقع آمریکا بهعنوان عضو برتر شورای امنیت سازمان ملل،بدون توجه بهخواستههای قانونی ایران درپی تحمیل مذاکره بدون شرط بر این کشور بود،میتوان گفت کهتلاش عراق و مجامع بینالمللی و کشورهای منطقه برای طرح مسأله صلح،نه از روی اعتقاد؛بلکه به دلیل شرایط حادی بود که آنها را در موضع ضعف قرار داده و منافعشان را تهدیدمیکرد(اردستانی،پیشین:18).
در مجموع میتوان گفت در این مقطع از جنگ باتوجه به فتح خرمشهر و ایجاد موضعبرتر برای ایران به منظور پیشبرد اهداف خود،عواملی از قبیل مبهم بودن مواضع عراق،گسترش دامنه حمایتهای ابر قدرتها بویژه آمریکا از عراق و عدم حمایت و نبود اراده لازمدر شورای امنیت سازمان ملل سبب شد تا تصمیمگیرندگان سیاسی حاضر به پذیرش صلحنشوند.
4-2-آخرین وضعیت جبههها عراق درحالیکه با حملات موشکی به تهران و سایر شهرها و شایعه استفاده از بمب شیمیاییوضعیت روحی-روانی مردم را تا اندازهای تحتتأثیر قرار داده بود و با بمباران حلبچه علاوهبر مقابله با استراتژی جدید ایران در منطقه شمال غرب،مجددا توجه جهانی را بر جنگ ایرانو عراق متمرکز کرد و نیروهای نظامی خود را برای باز پسگیری منطق تصرف شده آماده کرد."