چکیده:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین برنامهای برای آموزش والدین دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و بررسی میزان اثربخشی این برنامه بر کاهش نشانههای این اختلال و کارکرد خانواده (شیوههای فرزندپروری و استرس والدینی) است. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی، تعداد 24 نفر از والدین دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) شرکت داشتند. برای جمعآوری دادههای مربوط به تشخیص اختلال از مقیاس درجهبندی نشانههای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی که بر مبنای کتاب راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی (2000) ساخته شده است و نیز به منظور بررسی کارکرد خانواده از مقیاس استرس والدینی (PSI/SF) و پرسشنامۀ سبکهای فرزند پروری رابینسون و همکاران (2000) استفاده شده است. با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس (با اندازه گیری مکرر)، به کمک نرم افزار SPSS تأثیر آموزش والدین بر کاهش نشانههای اختلال و کارکرد خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که آموزش والدین توانسته است بر کاهش میزان استرس والدین، افزایش شیوۀ فرزندپروری مقتدرانه (پدر و مادر) و کاهش شیوۀ فرزندپروری سهلگیر پدر در سطح (0/05>P) تأثیر معنادار داشته باشد. همچنین لازم به ذکر است که آموزش والدین بر کاهش نشانهها، شیوۀ فرزندپروری خودکامه (پدر و مادر) و سهلگیر (مادر) در سطح (0/05 P) افزایش یافته است. به طور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که برنامه مذکور میتواند برای بهبود کارکرد خانواده تأثیر داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، در راستای احساس نیاز به تدوین برنامهای با حیطۀ مداخلاتی گسترده تر نسبت به برنامههای قبلی آموزش والدین، و تناقض یافتههای تحقیقاتی که در زمینۀ خود اثربخشی برنامههای آموزش والدین به طور کلی مشهود است، (بارلو 1 و کورن 2 ، 2001)؛ ولز 3 و همکاران، 2000)؛ مونتایل ناوا 4 و همکاران، 2002)؛ کورکوم 5 ، مک کینون 6 و مولان 7 (2005)؛ رید 8 ، وبستر- استراتون 9 و بایدر 10 (2004)؛ دنفورث 11 ، هاروی 12 ، یولازیک 13 و Barlow Coren Wells Montiel Nava Corkum McKinnon Mullane Reid Webster-Stratton Baydar Danforth, Harvey Ulaszek مک کی 1 (2006) و همچنین با در نظر گرفتن این نکته که در مورد تأثیر این برنامهها بر کارکرد هیجانی کودک و همچنین نقش پدران و مشارکت آنها در این برنامهها اطلاعات محدودی وجود دارد (بارکلی، 2006) و تاکنون توجه کمی بر انجام مداخلههای مربوط به آموزش والدین بر اساس برنامۀ بارکلی و بررسی اثربخشی آن در حیطههای مختلف زندگی والدین و یا زندگی کودکان صورت گرفته است، مسالۀ اساسی پژوهش حاضر ضمن تدوین برنامهای جدید و با حیطۀ مداخلاتی گستردهتر برای آموزش والدین این است که آیا اجرای این برنامۀ آموزش والدین میتواند تغییراتی در جهت کاهش نشانههای این اختلال و افزایش کارکرد خانواده یعنی افزایش استفاده از شیوههای فرزندپروری کارآمد و کاهش استرس والدینی در والدین ایجاد کند."