چکیده:
مفهوم شهروندی صرفا عنوانی تشریفاتی نیست. شهروند به عنوان عضو به رسمیت شناخته ای از جامعه، حقوقی متقابل دارد که اطلاق شهروندی بر او از همین منظر روایی می یابد. این نوشته در دو بخش به صورت توصیفی و در قالب پژوهشی راهبردی انجام می گیرد، شیوه ی کار پژوهش کتابخانه ای و آرشیوی است و فرضیه ی اصلی تحقیق عبارت از این است که اسلام نگاه مترقیانه به شهروندی دارد.
نوشتار حاضر برای پاسخ گویی به این مساله ی تحقیق که «آیا موضوع شهروندی ریشه در ادیان الهی دارد و چگونه؟» بنا نهاده شده است. نویسنده با این رویکرد، در پی کندوکاوهایی موفق به ارائه ی چارچوبی معرفتی برای شهروند اسلامی می شود و در نهایت به ارائه ی الگویی راهبردی در این زمینه مبادرت می نماید.
خلاصه ماشینی:
"آن گونه که در بخش مصلحان یادآور شدیم،آنان در ابتدای کار به تبلیغ مرام و تبیین اهدف مقدس خود میپردازند و دور نیست که پیش از موفقیت آنان در این مرحله،دشمن از وضعیت ستمآلوده و خفقان زدهی جامعه سوء استفاده نموده با بسیج امکانات وسیعی تبلیغی خود،جو جامعه را به وسیلهی القائات غلط، چنان آلوده سازد که موجب عدم پذیرش جامعه نسبت به آن رسول یا مصلح گردند،چنان که به مسلخ رفتن بسیاری از انبیا علیهم السلام را در تاریخ و بر صلیب شدن عیسای نبی علیه السلام،میثم تمار،سربداران و منصور حلاج را آگاهی یافته و حتی در دورهی بعد از مشروطیت،دیدهایم که چگونه شیخ شهید،فضل الله نوری را بر دار کشیدند و متأسقانه واکنشی جهت اعتراض از ناحیهی جامعهی غفلت زده و اغفال شده مشاهده نگردید.
نکتهی مهم دیگر این که در جامعهی اسلامی همهی شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام شؤون جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، الگوی شهروندی در مکتب اسلام از آن چه تا این جا بحث شد،چنین به دست میآوریم که در قلمرو پهناور تمدن تا حوزهی استحفاظی یک منظومهی فرهنگی و تا عرصهی حکومت یک فرهنگ ناحیهای و نیز میدانگاه خرده فرهنگها،همگی اینها دارای شخصیت حقوقی محترم و گران سنگی هستند که در خور پاسداری میباشند و عناصر انسانی داخل به مثابه یک شهروند شناخته میشوند؛در صورتی که در مقابل جامعهای که از آنها حمایت کرده،امکان رشد را برای آنها فراهم میکند،نسبت به تعهدات خود عمل نمایند،زیرا چنان که شخصیت فردی هر کس در گرو حفظ شخصیت حقوقی جامعهی اوست،بقا و پایداری،نیرومندی و برنایی فرهنگ جامعه و هویت آن در گرو میزان پایبندی و اعتقاد افراد آن است و محال است که افراد جامعه به فرهنگ خود،پایبند نباشند و فرهنگ بتواند خود و افراد زیر پوشش خود را از گزندهای روزگار،زنهاری بخشد."