خلاصه ماشینی:
"عاطفه از آن رو در این ابیات شدت دارد که او معماری کلام نمیکند بلکه خود را میسراید و چنین تصاویری خود از بارزترین مشخصههای شعر و در عین حال موفقترین آنها در آثار یغماست: {S«بیابانگرد و صحرا ورز،دور از مردمم آری# میان شهر در غوغای بیحاصل نمیگنجم»S} * {S«بر امید روز دیدار تو هر شب تا سحر# میروم با اختر شبگرد پا در پای شب»S} * {S«می اگر نیست مرا مستی یاد تو بس است# دشت و صحرا بس اگر شهر مرا جایی نیست»S} (ص 16) «کارنامه شعر»عنوان فصل دیگری از این کتاب است که به بررسی آثار منتشر شده و همچنین آن بخش از آثار یغما که هنوز توفیق چاپ نیافته، میپردازد،یغما در سال 1349 شمسی اولین دفتر شعر خود را با عنوان«اشک عاشورا»چاپ کرد.
مگر هر کارگری که خشت مالیده«یغما» شده؟ (ص 89) یغما خود به این واقعیت رسیده بود که به گونهای برانگیخته شده و مورد لطف و هدایت قرار گرفته و اگر میبینیم که او هرگز شرافت و کرامت انسانی خویش را زیر پا نگذاشته،چه دلیلی بهتر از این میتواند داشته باشد که او به چیزی والاتر و برتر از القاب و عناوینی که به او نسبت میدهیم وقوف داشته؟چرا این همت والا در سالهای نخست زندگی او گل نکرده؟ و چگونه است که ناگهان مردی که سالهای بسیاری را تباه کرده،در سنی که برای شروع شاعری و هر کار دیگری دیر است و در چنگال دیو افیون اسیر و منفعل، یکمرتبه تکانی به خود داده،برمیخیزد و چندی بعد از زیر صفر،یغمای معروف متولد میشود."