چکیده:
در منابع عربی چهره عدالت خواهی و ستم ستیزی ایرانیان بسیار روشن و گاه حیرت آور و اغراق آمیز است، آنچه در این منابع جای تردید ندارد، وجود اخبار و گزارش هایی در این خصوص است که نظیر آن را در فرهنگ دیگر ملل، به سختی می توان یافت، به گونه ای که با تامل در آنها می توان عدالت خواهی را از شاخصه ها و بارزترین ویژگی های ایرانیان قبل از اسلام دانست. اما آنچه جای بحث و گفتگو دارد، تحلیل این دیدگاه و تشخیص میزان درستی و نادرستی آنهاست، زیرا از یک سو احتمال جعل، تحریف، اغراق و واژه گونه گی حقایق را با انگیزه های مختلف از جمله شعوبی گری نمی توان نادیده گرفت و از دیگر سو این احتمال وجود دارد که ما ایرانیان چهره واقعی نیاکان خود را به اندازه عرب ها نشناخته باشیم و گاه به ناحق افتخارات گذشته خود را تخریب کرده باشیم. هدف ما در این مقاله، نشان دادن این زاویه از لایه های پنهان در فرهنگ ایرانیان باستان در منابع عربی است، تا به عنوان یک واقعیت، زمینه لازم برای تحلیل و بررسی آنها فراهم گردد.
خلاصه ماشینی:
5- تدابیر بازدارنده از ستم چنانکه دیدیم در اندیشه های ایرانشهری، انسان موجودی خطاکار و خطرناک است که سلطه و قدرت، احتمال طغیان و سرکشی او را افزایش می دهد، حال باید دید که برای مبارزه با این خطر بزرگ، چه شیوه هایی را برگزیده اند: 1-5- ایمان، اطاعت و یاد خداوند در آموزه های باستانی، سعادت حاکمان در گرو اطاعت حق بوده و یاد خدا را از عوامل کنترل شاهان می دانسته اند، از جمله: پادشاهی نوشتهای به یکی از ندیمان خود داده بود که در وقت خشم به او نشان دهد: و کتب بعض ملوک الفرس کتابا ودفعه إلی وزیره وقال له: إذا غضبت فناولنیه وفیه مکتوب: ما لک والغضب إنما أنت بشر، ارحم من فی الأرض یرحمک من فی السماء!
(ابن مسکویه، بی تا: 43، جواب کسری قباد به پادشاه روم) از عبارات زیر نیز فهمیده می شود که ناپایداری دنیا مورد توجه شاهان ایرانی بوده است: نظر ملک من ملوک الفرس یوما إلی ملکه فأعجبه، فقال: إن هذا لهو الملک لو لم یکن بعده هلک، وإنه لسرور لولا أنه غرور، وإنه لیوم، لو کان یوثق له بغد.
» (ابن مسکویه، بی تا: 50) قیصر روم در میان سؤال هایی که از کسری کرده، پرسیده است: حکومت شما به چه چیزی دوام یافت؟ کسری در پاسخ نوشته است: با شش چیز: «ما هزلنا فی أمر ولا نهی، وما کذبنا فی وعد ولا وعید، وما قابلنا إلا علی قدر الذنب لا علی قدر غضبنا، واستخدمنا ذوی العقول، وولینا ذوی الأصول، وفضلنا علی الشباب الکهول» (طرطوشی، 1990: 536) بزرگمهر ویژگی یک حکومت خوب را در حذف افراد نادان می داند زیرا قدرت در دست جاهلان موجب فتنه و هلاکت می شود: از پندهای بزرگمهر: «و ینبغی ألا یسلط علی الناس جهالهم، فان الجهالة قائد الضلالة و الضلالة قائد البلاء و الفتنة و فی الفتنة الدمار و الهلکة.