چکیده:
معرفتشناسان و فیلسوفان علم با اتخاذ رویکردی منطقی ـ فلسفی سعی در شناخت و تبیین ماهیت علم دارند. اما جامعهشناسان علم و معرفت تلاش دارند تا دلایل و چگونگی تکوین علم در ظرف ذهن و آگاهی عالم و همچنین در ظرف فرهنگ و آگاهیجمعی جامعه را بررسی نمایند.رسانههای جمعی همچون هر پدیدة اجتماعی دیگر بر فرایند تولید علم اثر میگذارند. مطالعهء نحوة اثرگذاری رسانههای جمعی بر تولید علم دینی، مستلزم فراهم کردن سه مقدمه است: 1. اختیار تعریف منقحی از علم دینی؛ 2. اتخاذ تبیینی از نحوة تولید علم دینی توسط عالم و همچنین پذیرفته شدن آن به عنوان علم در جامعه؛ 3. توجه به نظریات مطرح در حوزة اثرات رسانه بر فرد و اجتماع.این مقاله با بررسی عوامل معرفتی و غیرمعرفتی دخیل در فرایند تولید علم دینی و نیز مروری بر چند نظریة مطرح در حوزة «اثرات رسانهای»، بر نقش رسانهها در فرایند تولید علوم انسانی اسلامی تأکید دارد.
Epistemologists and philosophers of science try to get familiar with and make explicit the nature of science by adopting a logical philosophical approach. As for the sociologists of science and knowledge، they try to investigate why and how science have taken form in a scientist's mind and consciousness and in the culture and collective consciousness of society.
Mass media، like any other social phenomena، influence the process of science production. It is necessary to deal with three issues before discussing how mass media influence the production of religious sciences: 1- selecting a satisfactory definition of religious science; 2- adopting an explanation of how religious science is produced by a scientist and accepting it as a science by society; 3- noticing the theories which are discussed in terms of mass media's effects on society and individual.
The present paper concentrates on media's role in the process of the production of Islamic human sciences by reviewing the cognitive and non-cognitive factors involved in the process of production of religious science and some of the theories on "media's effects".
خلاصه ماشینی:
"1 هرچند بخشی از این روند، سیر منطقی و طبیعیای است که طرح هر موضوع بدیعی ـ (از جمله علم دینی) میبایست بپیماید، باید توجه کرد که باز ایستادن و بسنده کردن به گفتوگوهای علمی در همین سطح، آسیبزا است؛ چراکه اگر بخواهیم ثمرة عملی دقتهای نظری و فلسفی در تعریف و تنقیح علوم انسانی اسلامی را شاهد باشیم و از برکات آن بهره ببریم، باید پس از ارائة تبیینی دقیق از نحوة تحقق علم دینی در ظرف آگاهی فرد و جامعه، وارد مباحث «سیاستگذاری علم» شویم و مبتنی بر آن آموزههای نظری، بایستههای هر فرد و نهادی را تعیین کنیم.
توضیح بیشتر آنکه در غرب چندین قرن طول کشید تا تحولات فکری و فلسفی پس از رنسانس توسط آثار هنری (مانند تابلوهای نقاشی، رمانها و موسیقی) و دیگر فعالیتهای فرهنگی، سپهر فرهنگ عمومی را تسخیر کند و راه را برای تولید علوم مدرن بگشاید؛ اما به نظر میرسد با استفاده از رسانههای جمعی و هنر دینی، این امکان برای نظام اسلامی هست تا گزارههای بنیادین اسلام ناب و نگرش توحیدی به عالم را در زمان کمتری در فرهنگ جامعه نهادینه سازد.
چنین مناظرات علمیای ـ علاوه بر سایر ثمرات- این پیام ضمنی را به مخاطب خواهند فرستاد که اولا جریان فکری معتقد به علوم انسانی اسلامی به آن شدتی که رسانههای متعلق به تفکر رقیب تصویر میکنند در اقلیت نیست؛ ثانیا طرح یک نظریة مبتنی بر مبانی اسلامی، نهتنها به انزوا نمیانجامد، که مجال خودنمایی در برابر نظریههای حاکم در محیطهای علمی را مییابد؛ چراکه صرف شکلگیری فضای سنجش و انتقاد نسبت به نظریهای علمی، این حس را به محقق میدهد که دیدگاه وی کانون توجه قرار گرفته و چنانچه اهتمام علمی بیشتری داشته باشد، پذیرش آن در جامعة علمی نیز ممکن است."