چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارتهای مقابلهای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است. روش: در یک طرح شبه آزمایشی 23 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سمزدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای در دو گروه آزمایشی(11 نفر) و گواه (12 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایشی32 جلسه (به مدت هشت هفته) تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنیهای پژوهش توسط پرسشنامه مهارتهای مقابلهای با سوءمصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل کواریانس چند متغیری، تحلیل کواریانس تک متغیری و خیدو استفاده شد. یافتهها: نتایج آزمونهای تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنا داری بین دو گروه در افزایش مهارتهای مقابلهای در مراحل پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون خیدو نشان داد که تفاوت معنا داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارتهای مقابلهای مؤثر است.
Aim: The aim of this study was to determine the effectiveness of Matrix model in relapse prevention and enhancement of coping skills in participants with opiate substance dependency.
Method: In a semi-experimental study، 23 participants with diagnosis of opiate dependency who successfully detoxified، selected by cluster random sampling and they were divided into two experimental and control groups. The experimental group received 32 sessions of Matrix model training and the control group did not receive any treatment. All subjects were assessed by alcohol abuse coping response inventory (AACRI) and Morphine test before treatment، randomly during treatment، after treatment، and after 3-months follow up stage.
Results: The results showed that experimental and control groups had a significant differed in relapse rates. In addition، Analysis of Covariance (ANCOVA) showed a significant difference between two groups in coping skills enhancement at periods of post test and follow up.
Conclusion: With consideration of the results of the present study indicated that matrix model is effective in relapse prevention and coping skills enhancement in people with opiate substance dependency.
خلاصه ماشینی:
"کاربردهای مدل ماتریسی در حوزههای مختلف، برای درمان وابستگی به کوکایین (راوسن، ابرت 3 ، مککان و مان 4 ، 1986)، مصرف دارو و الکل، بهبود در شاخصهای روانشناختی و کاهش رفتارهای پر خطر جنسی مرتبط با انتقالHIV 5 (ویروس نقص ایمنی انسانی)(راوسن و همکاران، 1995؛ شاپ تاو، راوسن، مککان و ابرت، 1994؛ شاپ تاو، فروش 6 ، راوسن و لینگ، 1997)، درمان افراد وابسته به متامفتامین و کوکایین (هابر 7 و همکاران، 1997) و همچنین کارآمدی در افزایش درمان نالترکسون برای افراد وابسته به مواد افیونی (راوسن وهمکاران، 2008) به اثبات رسیده و این اثربخشی درمان حمایت تجربی برای استفاده از این مدل را فراهم کرده است.
بنابراین، سؤال اصلی این پژوهش را میتوان این گونه بیان کرد: آیا آموزش مدل ماتریسی در درمان، افزایش مهارتهای مقابلهای و جلوگیری از بازگشت اعتیاد به مواد افیونی مؤثراست؟ روش جامعه، نمونه و روش نمونهگیری روش این تحقیق شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه گواه است.
بنابراین، با توجه به پیشبینی افت و ریزش، از بین افرادی که دوره سمزدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند و جواب آزمایش مرفین آنها منفی بود و نیز با توجه به معیارهای ورود، برای 2 گروه به منظور انجام این پژوهش از 40 نفر داوطلب وابسته به مواد افیونی استفاده شد.
در تبیین این یافته میتوان به اهداف این مدل اشاره کرد؛ هدف مدل ماتریسی ایجاد چارچوبی بوده است که در آن سوءمصرفکنندگان محرکها و مواد میتوانند به این اهداف نایل شوند: 1) توقف مصرف مواد، 2) نگه داشتن درمان، 3) یادگیری مسایلی که برای اعتیاد و بازگشت بحرانی هستند، 4) دریافت راهنمایی و حمایت از درمانگر 5) آموزش اعضای خانواده که تحت تأثیر اعتیاد بودهاند، 6) آشنایی با برنامههای خودیار و 7) نظارت بهوسیله آزمایشهای ادرار."