چکیده:
شاید اولین بار دورکیم مفهوم همبستگی اجتماعی را وارد جامعهشناسی کرد. وی از درون تقسیم کار در نظام اجتماعی، مفهوم همبستگی اجتماعی را به دست آورد. دورکیم دستگاه مفهومی و تحلیلی خاصی را طراحی میکند که اضلاع چهارگانه آن عبارتند از: تقسیمکار اجتماعی، وجدان جمعی، همبستگی اجتماعی و حقوق.از سوی دیگر، قرآن کریم ضمن پاسداشت همبستگی اجتماعی، نقطه عزیمت متفاوتی را برمیگزیند تا به جای دستگاهی لرزان بر بنیانهای اعتباری، نظریه خود در این باره را بر شالودههای فطری و تکوینی استوار سازد. قرآن کریم، اصلیترین عامل همبستگی را دین الهی قرار میدهد که ریشه آن فطری و تکوینی است. همچنین از مؤلفههای تکوینی و اجتماعی دیگری همچون روابط خانواده و خویشاوندی، نام میبرد. هرچند هیچیک از این عوامل اجتماعی نمیتواند در تراز اسلام و ایمان به خدای واحد قرار گیرد.این مقاله با رویکرد تحلیلی و توصیفی، به واکاوی مفهوم همبستگی اجتماعی در قرآن میپردازد.
Perhaps Durkheim first introduced social cohesion into sociology. He concluded the concept of social cohesion from division of labor in social system. Durkheim has formulated a particular analytical and conceptual system whose four sides are as follows: social division of labor، collective conscience، social cohesion، and law rights.
On the other hand، the Holy Qur’an which takes care of social cohesion chooses another point of departure for advancing its theory in this respect based on natural and genetic foundations instead of being based on shaking conventional ones. The Holy Qur’an believes that the most fundamental factor contributing to [social] cohesion is divine religion which has natural and genetic origin. Furthermore، the Holy Qur’an mentions other social and genetic components such as family and kinship relationships although none of these social factors can be compared with the submission to Islam and belief in the One God. Using an analytical-descriptive approach، the present paper seeks to explore the concept of social cohesion in the Holy Qur’an.
خلاصه ماشینی:
"64 علاوه بر آموزههای وحدت بخش اسلام و آیات قرآن کریم و تلاشهای پیامبر اکرم(، که همواره بر اتحاد و انسجام اجتماعی در پرتو عبودیت خدا تأکید شده است، در آیاتی از قرآن کریم، برخی اختلاف افکنیها و ایجاد تفرقهها را به برخی از پیروان سایر ادیان نسبت داده است.
این سیاست موجب میشود که ضمن طراحی ساختارهای کنترل اجتماعی، انگیزهها و تمایلات انجام جرائم را کاهش داده، از طریق کاهش جرم و کجروی، همبستگی اجتماعی را بر مدار التزام عملی به دستورات اسلام، تقویت نماید(بقره:17) و در کنار بیان تنبیه سخت برای جرم قتل، عفو و بخشش را توصیه نموده است که خود، بر فضای اخلاقی حاکم بر جامعه مؤثر بوده، با مبادله احسان و نیکی، تألیف قلوب را بهدنبال دارد.
(بقره: 253) از سوی دیگر، با توجه به اینکه همبستگی مورد نظر الهی، بر محوریت دین و خصایص فطری و طبیعی استوار است، اگر افراد با ایمان به خدا و انجام اعمال و مناسک دینی، التزام قلبی و عملی خود را به اسلام و احکام آن نشان دهند، وارد جرگة مسلمانان شده و طبعا از کلیه مزایای مسلمانی برخوردار خواهند شد.
چنگ انداختن به ریسمان الهی، نه تنها موجب همبستگی و وحدت و الفت میشود، بلکه تمایز و جدایی از دیگران را نیز نشان میدهد؛ با توجه به آنکه، هر آنچه برای هدایت انسان لازم است در اسلام پیشبینی شده است، این امر موجب سعادت انسان در دنیا و آخرت خواهد بود."