چکیده:
یکی از مهمترین مباحث فرااخلاق، بحث دربارة معرفتشناسی اخلاقی است. در این میان، بحث دربارة جایگاه عقل در کشف ارزشهای اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینهای فرقهساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزشهای اخلاقی دفاع کردهاند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانستهاند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادلهای اقامه کردهاند.در این نوشتار، اهم ادلة مدافعان توانایی عقل در کشف ارزشهای اخلاقی بررسی شده نشان دادهایم که هرچند برخی از این ادله از اثبات مدعا ناتواناند و نقدهایی بر آنها وارد است، اما پارهای دیگر از آنها بهدرستی این مدعا را اثبات میکنند.
خلاصه ماشینی:
"آنان در پی پاسخ به پرسشهایی از این دست بودند که آیا عقل انسان بهخودیخود و صرفنظر از امر و نهی خداوند، توانایی درک ارزشهای اخلاقی را دارد یا نه؟ اگر عقل این توانایی را ندارد، راه شناخت آن ارزشها چیست؟ آیا میتوان آنها را از طریق قراردادهای اجتماعی تعیین کرد؟ از راه دستورهای شرعی چطور؟ اما اگر عقل توانایی درک خوبی و بدی کارهای اختیاری و صفات اکتسابی را دارد، آیا میتواند خوبی و بدی «همة» آنها را به دست آورد یا اینکه صرفا دربارة «برخی» از آنها چنین توانمندیای را دارد؟ در مرتبة بعد، پرسشهایی از این دست مطرح شد: درک ارزش از اموری که عقل توانایی درک خوبی و بدی آنها را دارد، «بدیهی» است یا «نظری»؟ اگر بدیهی است، از سنخ کدامیک از بدیهیات است؟ به تعبیر دیگر، قضایای ارزشی آیا از نوع قضایای یقینیاند یا از مشهورات به شمار میروند؟ اگر جزء یقینیاتاند، آیا جزء ضروریات و بدیهیاتاند یا نظریات؟ اگر جزء بدیهیاتاند آیا جزء اولیاتاند یا فطریات یا مشاهدات یا...
11 اشاعره نیز عموما در این بخش بهجای اثبات شرعی بودن خوب و بد، به سراغ نفی عقلی بودن آنها رفتهاند و پنداشتهاند که با انکار عقلی بودن خوب و بد، تنها یک راه برای کشف و فهم ارزش افعال در اختیار داریم و آن، امر و نهی شرعی است؛ درحالیکه میدانیم چنین نیست."