چکیده:
نهادها ساختار انگیزشی اقتصاد را شکل میدهند، بنابراین فرایند تکامل آنها
عملکرد دراز مدت اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد.نهادها در بر گیرنده قوانین،
هنجارها، مقررات رفتاری و نحوه اعمال آنها بوده، و مجموعهای از فرصتها را برای
فعالیتهای هدفدار سازمانها(بنگاهها، اتحادیههای کارگری، عناصر سیاسی و
امثالهم)فراهم میسازند که ظهور و بروز عملکرد آنها را شکل میدهد.اگر نهادها مشوق
و پاداش دهنده فعالیتهای کار آمد باشند در آن صورت برای آن سازمانها، فعالیت در
اموری که رشد اقتصادی را به ارمغان میآورد، ارزشمند خواهد شد.از طرف دیگر، اگر
ساختار نهادی، پاداش دهنده فعالیتهای غیر کار آمد و توزیعهای تکراری منافع باشد،
در آن صورت، سازمانها در آن زمینه؛به حداکثر سازی سود پرداخته و اقتصاد رشد نخواهد
کرد.این مقاله آن چارچوب ساختاری را فراهم آورده است تا روابط متقابل بین نهادها،
سازمانها و عملکرد اقتصاد را در طول زمان نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"این شرایط، (یعنی اندازه گیری و اجرای بدون هزینه تغییرات)بطور ضمنی در آنچه بازار کالا و عوامل کار آمد نامگذاری شده است، در شرایطی قابل تحقق است که مجموعه پیچیدهای از نهادهایی در جامعه موجود باشند که تحرک منابع را تشویق کرده، کسب مهارتهای جدید را ترغیب کنند، تولید وقفه نداشته باشد، هزینههای انتقال اطلاعات ارزان باشد و اختراع و ابتکار تکنولوژیهای جدید میسر باشد.
معرفی تمامی این شرایط، فهرست بلند و بالایی میطلبد که هرگز کامل نخواهد شد زیرا همانگونه که در مورد نهادهای مرتبط به مبادله در بالا ذکر شد، ساختار نهادی واقعی، سبد ترکیبی از آن نهادهایی است که فعالیتهای توام با افزایش بهرهوری را میافزاید، و نهادهایی که باعث ایجاد مانع برای ورود به بازار هستند و محدودیتهای انحصاری را تقویت میکنند و مانع جریان ارزان اطلاعات به افراد میشوند و بنابراین مانع رشد فعالیتهای کار آمد میشوند.
اگر الگوی تغییر نهادی خود را با دوباره ساختاردهی داستان تاریخ اقتصاد ایالات متحده، گسترش داده و آن را در قالب فرایند رشد این کشور در قرن 19 میلادی عرضه کنیم به طور خلاصه خواهیم گفت:ساختار اساسی نهادی که از انگلستان سرچشمه گرفته است نه تنها اقتصادهای غیر متمرکز و استقلال سیاسی محلی را تشویق کرده است بلکه هزینه مبادلات اقتصادی را از طریق مالکیت آسان بر زمین(به استثنای مالکیت در مستعمرهها)و امنیت حقوق داراییها، کاهش داده است."