چکیده:
این نوشتار بر آن است تا بحثی در باب یوگای اصیل و یوگای غربی مطرح کند. یوگای اصیل مکتبی است با پیشینههای دینی، فکری و فلسفی مخصوص به خود که از تمرینات فیزیکی و برخی امور ریاضتی خاص نیز بهره میگیرد. این مکتب هنگامی که وارد قلمرو فرهنگ غرب شد و به تدریج با استقبال و پذیرش عموم روبهرو شد، به سبب برخی عوامل، ماهیت دینی و فرهنگی پیشین خود را از دست داد و به اصطلاح، سکولاریزه شد. بحث حاضر با پرداختن به این تغییر موضع بیان میکند که این تغییر ماهیت در مکتب یوگا چگونه آن را به یک کالا در بازار موسوم به معنویت تبدیل کرده است که میتوان آن را معامله قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"یوگا و غرب:گرفتار آمدن در دام دکارتی1 جریمی کارت و ریچارد کینگ2 مترجم: جواد طاهری3 چکیده کلیدواژگان با پیشرفت فراگیر تمرینات یوگا مبتنی بر آیین هندو در غرب، دگرگونی خاصی به وجود آمد که به واسطه آن یوگا از انجام دستهای اعمال ریاضتی برای رهایی از چرخه تناسخ به «معنویت روانشناختی شخصی» و نیز نظامهای سکولار درمان، تمرین بدنی و بهبود خلق و خوی فرد تغییر ماهیت داده است.
برخی افراد در بدو امر ممکن است این حالت را گام مثبتی در ظهور یک معنویت عالمگیرتر بدانند ـ آنها با جدا کردن یوگا از نظامهای اعتقادی خاص فرهنگی آسیا میتوانند آن را متناسب با بستر جهانی عمومیت ببخشند.
بومیسازی یوگا را میتوان به دو شیوه بررسی کرد که به واسطه آنها یوگا در غرب نمود یافته است ـ به عنوان نظامی جسمی (که به طور گسترده تحت تأثیر تعمیم «هاتا یوگا» به دست آینگار قرار گرفت) یا به عنوان تمرینی برای بهبود خلق و خوی، کاهش استرس و (برای کسانی که ترجیح میدهند نمک معنویت را در غذای خود بیشتر کنند)، تقویت حالت آگاهی متغیر خوشآیند (همانگونه که در تأملات متعالی جوکی ماهاریشی ماهش23 و انجمن حیات الهی سوامی سیوانادا دیده میشود).
29 هدف در سنن یوگای هندو، غلبه بر تعلقات خودخواهانه از طریق انجام تکنیکهای روان ـ تنی دشواری است که برای نهادینه کردن آگاهی در فرد طراحی شدهاند نه این که بخواهند (مانند یوگای غربی شده) احساس فرد را نسبت به یک نفس جسمانی فردی تقویت کنند."