خلاصه ماشینی:
"(5) -جا دارد از مؤلف محترم پرسیده شود که توضیح«دار بقا:عالم آخرت،جهاندیگر»(ص 84-ج 2)بیشتر ضرورت داشت یا توضیح این عبارت که:«هیچ ذاتی رابر من آن حق نیست که ذات مرا،و آنچه در حق کمتر کسی از اجانب جایز شمرم واز روی مروت بدان رخصت نیابم در باب خود چگونه روا دارم»(81-2) دانشجویی که میبیند استادش توضیح داده:«مسطح:صاف و هموار»(32)چون به این جمله میرسد که:«از بیدار کردن فتنه احتراز واجبدیدهاند»(ص 222)آیا حق ندارد بپرسد چرا«فتنه»را با«بیدار کردن»به کارمیبرند؟(6) اما برخی جاها که-به نظر من-مؤلف توضیح درستی ندادهاند،به شرح زیراست: -«و تو چون گل دورویی که هر که را همت وصلت تو باشد دستهاش به خارمجروح گردد،و دو زبانی چون مار...
برای نمونه در عبارت«شیر او را در بر گرفت و به چاه نگریست،خیال خود و خرگوش بدید»میگوییم دراینجا«خیال به معنی تصویر و شبح»است و حافظ به همین معنی به کار برده: {S«صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود#کاین گوشه نیست در خور خیل خیال تو»S}یا گوییم کلمۀ«واقعه»گاه به معنی«مرگ»به کار میرود،حافظ گفته: {S«به روز واقعه تابوت من ز سرو کنید#که میرویم به داغ بلند بالایی»S}و گاه همین کلمه به معنی«خواب آمده؛سعدی گوید: {S«دوش در واقعه دیدم که نگارم میگفت#سعدیا گوش مکن بر سخن اعدایت»S}ناگفته معلوم است که برای«شب»،«زمستان»و«آسمان»شاهد آوردن کاری لغواست،اما مؤلف در این مورد نیز درست وارونه عمل کرده،هرگز در جای موردانتظار شاهدی ذکر نمیکند،لیکن آنجا که هیچ نیازی به شاهد نیست،نمونهمیآورد:«محرم:کسی که او را در راز و سر خود امین میشمارند،حافظ[متن:حافظه]گفته است: {Sرازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم#با دوست بگوییم که او محرم راز است»S}(ص 59)(به تصویر صفحه مراجعه شود)یا:«صافی:صاف و روشن."