چکیده:
شعر نمادین یا سمبولیک از جریان های مهم شعر معاصر است. به نظر بسیاری از منتقدان و نظریه پردازان، از عوامل گرایش شاعران معاصر به شعر نمادین و سمبولیک تغییر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه و اختناق و خفقان شدید نظام مستبد حاکم بر آن است. افزون بر این دیدگاه، می توان به عوامل دیگری چون آشنایی شاعران با جریان های شعری غرب و مکتب سمبولیسم، تغییر دیدگاه و نگرش شاعران به جهان هستی و جامعه و محیط، آفرینش ابهام هنری، و عمق بخشیدن به شعر اشاره کرد. در واقع، از هدف های کاربرد نماد یا سمبل در شعر شاعران معاصر، مثل نیما، اخوان، و شاملو، خلق بافتی مبهم و شعری عمیق، تاثیر در مخاطب و شرکت دادن او در آفرینش معنای شعر، حرکت شعر از حالت تک معنایی به سوی چندمعنایی، و واداشتن خواننده و مخاطب به درنگ و تامل در معنا و مفهوم شعر است. ازاین رو، در این مقاله سعی بر آن است که با تاویل و تفسیر چند نماد مشترک بین اشعار نیما، اخوان، و شاملو مثل «پرنده»، «جنگل»، «سپیدار»، «چراغ»، و «پنجره» به عامل مهم نمادین و سمبولیک شدن شعر پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"در تأیید تأویلی که از این واژة نمادین به دست دادیم نمونه هایی در اشعار نیما، اخـوان ، و شـاملو بـه چشـم می خورد که خود را به شاخه تشبیه کرده اند: شده ام فرد و گشته ام تسلیم مثل یک شاخه در کف امواج برده هنگامه های صعب و الم برگ های مرا گه تاراج مانده ام هر کجا تن یکه (نیما یوشیج ، ١٣٧٤: ١١١) ولی زباده غمم کم نشد که ابر خزان خضارتی ندهد شـاخة خـزان زده را (اخوان ثالث ، ١٣٨٥: ٢١) چنان که شاملو نیز شاعران را به «شاخه ای » از جنگل خلق تشبیه می کند و می گوید: امروز، شعر حربة خلق است زیرا که شاعران خود شاخه ای ز جنگل خلق اند (شاملو، ١٣٨٧: ١٤٢) ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان ١٣٩١ نتیجه گیری حاصل سخن این که برگزیدن زبان نمادین و سمبولیک ازسوی شاعران معاصـر، افـزون بـر عوامل سیاسی و اجتماعی و استبداد شدید حاکم بر فضای جامعه ، ناشی از آشنایی آن ها بـا مکتب ها و جریان های شعری غرب ، افزودن به عمق شعر، آفرینش ابهـام هنـری ، تـأثیر در مخاطب ، و سرانجام حرکت شعر از تک معنایی به سوی چندمعنایی و واداشتن خواننـده بـه درنگ و تأمل بر معنا و مفهوم شعر است ."