چکیده:
«بزهکاران یقه سفید» ـ که اصولا فاقد وجدان اخلاقی اند ـ از یک سو، از توان و استعداد بزهکاری بسیار زیادی برخوردارند و از سوی دیگر، میزان سازگاری و قابلیت انطباق اجتماعی آنان نیز بالاست. همین امر مبینآسیب های جدی ناشی از حالت خطرناک این بزهکاران خوش سیماست.
معمولا بزهکاران یقه سفید به طبقات اجتماعی بالا ـ اعم از سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی ـ تعلق دارند و با بهره گیری از قدرت و نفوذ موثر خود، به ارتکاب جرایمی همچون کلاهبرداری، اختلاس، ارتشا، جعل، سوء استفاده از کارت های اعتباری، فرار مالیاتی و دیگر جرایم مشابه اقدام می کنند. آنها به لحاظ ظاهر آراسته، وجاهت عمومی و در پناه هوشیاری و مقبولیت اجتماعی، بزهکاران «یقه سفید» نام گرفته اند. در نتیجه اقدامات بزهکارانه آنان، گاه تا مدت ها آثار دهشت باری بر ابعاد ساختاری جامعه به ویژه بعد اقتصادی، سایه می افکند. لذا بررسی و تحلیل جرم یقه سفیدی از دیدگاه جرم شناختی با توجه به گسترش روزافزون این جرم و پیامدهای زیانبار آن در جوامع و لزوم اتخاذ تدابیر اساسی و موثر در زمینه پیشگیری، ضروری است.
White collar criminals- who have no moral sense- enjoy on the one hand a higher capability for crimes، and are very sociable on the other.
This very point shows seriousness of harms caused by dangerous state of these criminals.
As a rule، white collar criminals are from higher- whether political،or economic or social- classes; and employing their power and effective influence، they commit crimes such as fraud، misappropriation، bribery،forgery، abuses made of credit cards، tax-escaping and the like. Because
of their refined appearance، and for their public acceptability and intelligence، they are called "white collar criminals". Sometimes، their offensive deeds influence horribly the structural dimensions and inparticular economic dimension of the society for long times.
خلاصه ماشینی:
"بنا بر این،با در نظر داشتن ماهیت خطر آفرین جرایم یقه سفیدی و آثار آنها تاکنونمطالعات تیزبینانه و در عین حال وسیعی صورت نگرفته است؛مثلا کتاب راهنمایجرم شناسی آکسفورد در انگلستان-که در واقع به عنوان منبع شاخص جرم شناسیشناخته شده است-فقط یک فصل از سی و دو فصل خود را به بحث دربارۀ بزهکاران یقه سفید اختصاص داده است و به همین دلیل،جرم یقه سفیدی به شکل دقیق تشریحنشده است )337,7002,ygolonimirC fo koobdnaH drofxO ehT( .
دلیل مهمتر آنکه جرایم عمدهمعمولا در مؤسسات و شرکتهای بزرگ،به ویژه مؤسسات مالی و اعتباری بزرگ مانندبانکها به وقوع میپیوندد و مدیران و صاحبان این گونه مؤسسات که حیات اقتصادیآنها در گرو اعتماد و اطمینان مردم است،خوب میدانند که مطلع کردن پلیس از&%02217SOHG022G% ارتکاب جرم،باعث درز کردن موضوع به مطبوعات میشود و این موضوع باعث سلباعتماد مردم از مؤسسه خواهد شد،در نتیجه،برای حفظ اعتبار خود تلاش میکنند خبروقوع بزه-که گاهی پیامدهای عظیم سیاسی و اقتصادی در کشور به دنبال خواهدداشت-را پنهان نگاه دارند.
پیشگیری از جرایم یقه سفیدی از آنجا که اهمیت جرایم یقه سفیدی و دامنۀ تأثیر گذاری وسیع آنها بر ابعاد زیر بناییجامعه،غیر قابل چشم پوشی است و اهتمام جدی و برنامه ریزی دقیق بر رفتار مرتکباناین گونه جرایم و کیفر آنها ضروری است،روشن است به کارگیری راهکارهایاصولی و نظاممند به منظور ایجاد مانع در مسیر سوء استفادۀ احتمالی برخی افراد ازاعتبار و اقتدار خود باید مورد توجه مدیران نظام عدالت کیفری قرار گیرد.
در مجموع،ضرورت به کارگیری تدابیر سالم و سازنده در جهت پیشگیری از وقوعجرایم یقه سفیدی-با توجه به ماهیت زیانبار و ویژۀ آنها و نیز ساختار فکری و موقعیتاجتماعی بزهکاران در این عرصه-از سوی نهادهای قانونی و اجرایی و نیز بررسی همۀابعاد این موضوع با بهرهگیری از علوم نظری مختلف،به طور جدی احساس میشود."