چکیده:
در این گفتار به بررسی دیدگاههای ملک الشعراء بهار (متوفای1330ش) و جمیل صدقی الزهاوی (متوفای 1932م) در باب استعمار ستیزی در اشعار آنها پرداخته میشود. با توجه به این که دو شاعر در یک زمان زندگی میکردهاند، اشتراک های زیادی میان افکار آنها دیده میشود. روابط متقابل میان ملل عالم به خصوص ملل همجوار، از دیرباز مرسوم و متداول بوده است. در این میان رابطهی فرهنگی و ادبی ملت ایران و عراق در طول تاریخ، بیش از هر ملت دیگری بودهاست. در واقع ادبیات هر ملتی منعکس کنندهی اوضاع سیاسی- اجتماعی آن ملت است و تشابه افکار و مضامین ادبی علاوه بر تاثیر و تاثر شاعران و نویسندگان از یکدیگر، میتواند نشان دهندهی نیازها و معضلات یکسان جوامع بشری باشد. این مقاله به روش کتابخانه ای نوشته شده که در ابتدا از مطالب مورد نیاز فیش برداری و طبقه بندی گشته و سپس به نگارش مطالب به صورت توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است. در این مقاله، پس از بحث مختصری پیرامون ادبیات و اوضاع سیاسی – اجتماعی در ایران و عراق و زندگی دو شاعر، به بررسی استعمارستیزی و مخالفت با دخالت بیگانگان در نگاه آن دو پرداخته و اشعاری مناسب به عنوان شاهد آورده می شود . یکی از مهمترین فواید این پژوهشها علاوه بر نشان دادن پیوند نزدیک ادبیات با اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، درک بهتر تعامل ادبی و فرهنگی ادبیات فارسی با کشورهای عربی است .
خلاصه ماشینی:
زهاوی در این جا از قراردادهای ننگینی که بین عراق و انگلستان منعقد شده، انتقاد میکند و مقصر اصلی این ماجراها را رهبران و حاکمان بیلیاقت کشور میداند که منافقان داخلیاند و امیدی به آنها نیست: تلغی معاهده و أخری تعقدو کأن یوم الغاصبین لحقهمأما الزعیم فما تحرک ذائداکنا نؤمل أن نراه منجداکسدت تجاره کل شیء عندهم و الشعب یستفتی لها و یهددلیل و هذا اللیل بحر مزبدعن حقهم منه اللسان ولا الیدو إذا الذی هو منجد لا ینجدإلا النفاق فإنه لا یکسد (همان : 115) وی در اینجا بار دیگر در کنار استقلال کشور، هجوم بیگانگان و معاهدههای دروغین آنها مثل معاهدهی قیمومیت را متذکر میشود : الشعب باستقلالهغرتهم الأوعاد و الأوعاد یقوی و مورده یثرخادعه تغر( همان: 214 ) زهاوی علت بسیاری از اختلافات و جنگها را ناشی از عدم پایبندی بیگانگان به معاهدهها و گوش نسپاردن مردم به پند و اندرزها و فریفته و مست قدرت شدن میداند: وعد الأحلاف فلم یوفواکم من حر قد أنذرهمشربوا من خمره بضرتهمقالوا مالم یک معقولابل إن القوه غرتهم یوما بالوعد و لا ادکروایحتج فلم تغن النذرحتی ثملوا حتی سکروا فعلوا مالم یک ینتظروالقوه آفتها الغرر (همان:201 و 202) در اینجا زهاوی بار دیگر سبب اصلی قدرت گرفتن نیروهای استعماری را اختلافات داخلی میداند: الأقویاء بکل أرض قد قضواإن الشعوب لتستحق تساویا أن لا تراعی للضعیف حقوقلولا اختلاف بینها و فروق (همان : 309) 5-3- تطبیق استعمارستیزی در اشعار ملک الشعراء بهار و جمیل صدقی الزهاوی با توجه به اینکه اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران و عراق در دورهی معاصر تحت تأثیر حوادث یکسانی قرارگرفتهاند، به همین دلیل افکار و مضامین ادبی تا حدود زیادی به هم شبیه اند.