چکیده:
در این مقاله سعی مـی کنـیم تـا چهـار شـیوة تعریـف مفهـوم فراسـاختنی بـودگی (conceivability) را بررسی ، تحلیل ، و نقد کنیم . در ایـن بررسـی نسـبتا تـاریخی ، جایگاه خاصی را برای دکارت ، به عنوان نمایندة اصلی تعریف های شامل فهمیـدن ، قائل شده ایم . سپس ، به تعریف های شامل باور پرداختـه و بـا مطـرح کـردن و نقـد یکایک آن ها، به تعریف های شامل انگارش (imagining) یک موقعیت (situation) پرداخته ایم و در انتها، تعریف های شامل احراز (verification) در جهان های ممکن سازگار و منسجم را بیان کرده ایم .
خلاصه ماشینی:
ما اغلب برای این که پی ببریم یک وضعیت (یا گزاره ) ممکن یا غیرممکن اسـت ، سـعی می کنیم با استفاده از کلمه ها و تصاویر سناریویی در ذهن بسازیم و بررسی کنیم که آیا در آن سناریو، وضعیت (گزارة ) مورد بحث برقرار (صادق ) است یا خیر؟ به عبارت دیگر، از طریق آن سناریو، در ذهن خود موقعیتی را برای بررسی برقـراری (صـدق ) آن وضـعیت (گـزاره ) بازنمایی (represent) کنیم که انجام دادن این بازنمایی معـادل فراسـاختن (to conceive)، در معنای عام ، آن موقعیت در ذهن است .
با این نحـوة نگـرش ، وی دربارة انگارش ، نگرة جالبی ارائه می کند: وقتی من یک امر، به عنوان مثال یک مثلث را انگار می کنم ، حتی اگر هیچ چنین شـکلی در حال حاضر یا از گذشته تاکنون در جایی خارج از اندیشة من وجـود نداشـته باشـد، یـک طبیعت معین یا ذات معین یا یک شکل معینی از مثلث که جاودانه و بی تغییر است وجـود دارد که توسط من ساخته نشده و وابسته به ذهن من نیست ٩ (٤٥-٤٤ :ibid).
وی فراساختنی بودگی مثبت (positive conceivability) را این گونه تعریف می کند: وضعیت S (گزارة P)، به طور مثبت فراساختنی اسـت اگـر و تنهـا اگـر P( S) بـه طـور جهت مند و منسجم انگارپذیر باشد.
بنابراین چالمرز تعریف زیر را برای فراساختنی بودگی پیشنهاد می کند: (٩) P برای من فراساختنی است ، اگر و تنها اگر من بتوانم جهان ممکنی نظیـر W را بـه طـور 25 جهت مند انگار کنم به گونه ای که W منسجم باشد و من بتوانم از W برای احراز P استفاده کنم .