چکیده:
برخی از حقوقدانان، مفهوم تعهد را به دو عنصر دین و مسئولیت تحلیل کرده، جدایی آن دو از
یکدیگر را ممکن دانسته اند. تامل در مفهوم حقوقی تعهد و مفهوم فقهی دین، نشان می دهد که
میان این دو مفهوم، اختلاف ماهوی مهمی وجود دارد: اولی حکم تکلیفی و دومی حکم وضعی
است. افزون بر این، ممکن است این دو حکم در برخی موارد با هم جمع شوند و ممکن است
میان آن دو جدایی افتد.
مقاله حاضر درصدد بررسی این مسئله است که آیا تعهد از جهت فقهی امری بسیط است یا
مرکب و در صورت اخیر، از چه عناصری ترکیب یافته است؟ این مقاله با تجزیه تعهد، به دو
عنصر وضعی و دو عنصر تکلیفی، می کوشد مفهوم تعهد و عناصر آن را در قالب اصطلاحات
سنّتی و مانوس وضع و تکلیف یا حکم وضعی و حکم تکلیفی تحلیل کند و آثار این دو حکم را
به اجمال بررسی کند.
Some legalists have divided the notion of commitment into debt and responsibility، and thought that the two might be separated. Reflection upon the legal concept of commitment and the juridical concept of debt shows that the two concepts are deeply different in nature; the former is an obligatory rule while the latter is a provisional one. Furthermore، in some cases، two rules may be agreed، or a separation between the two may occur.
The present article is to study that whether commitment is،juridically speaking، a simple point or a compound one; and in the latter case، out of which elements it has been combined. Dividing the commitment into two provisional elements and two obligatory ones، the present article tries to analyze the concept of commitment and its elements in the form of the traditional and familiar terms of provision and obligation or provisional and obligatory rules، and study the effects
of the two rules in brief.
خلاصه ماشینی:
"2. در برخی موارد فقط عنصر تکلیفی از ناحیه متعهد(تکلیف به ادا)وجود دارد کههیچیک از سه عنصر دیگر یعنی عنصر وضعی از ناحیه متعهد(دین)و متعهد له(طلب)و عنصر تکلیفی از ناحیه متعهد له(حق مطالبه)وجود ندارد؛نمونه این مورد،نذور وکفارات است که به عقیده برخی فقها در آنها تنها چیزی که در ذمه مکلف وجود دارد،یک فعل مانند اعطای مال به منذور له یا انفاق به فقر است؛ولی حکم وضعی وجودندارد:«و أما فی مورد النذور و الکفارات...
2. در برخی موارد فقط عنصر تکلیفی از ناحیه متعهد(تکلیف به ادا)وجود دارد کههیچیک از سه عنصر دیگر یعنی عنصر وضعی از ناحیه متعهد(دین)و متعهد له(طلب)و عنصر تکلیفی از ناحیه متعهد له(حق مطالبه)وجود ندارد؛نمونه این مورد،نذور وکفارات است که به عقیده برخی فقها در آنها تنها چیزی که در ذمه مکلف وجود دارد،یک فعل مانند اعطای مال به منذور له یا انفاق به فقر است؛ولی حکم وضعی وجودندارد:«و أما فی مورد النذور و الکفارات...
2. میان تعهد کامل و ناقص،تعهدات بینابینی وجود دارد که واجد برخی از اینعناصر و فاقد برخی دیگر است؛مانند:الف)وجود عنصر تکلیفی از ناحیه متعهد ومتعهد له،بدون عنصر وضعی؛یعنی لزوم انجام یا ترک عملی به وسیله متعهد دربرابر شخصی دیگر و متقابلا توانایی شخصی اخیر نسبت به مطالبه انجام تعهد؛ولینه به عنوان حق،بلکه به عنوان حکم یعنی جواز مطالبه از باب امر به معروف،مثلنفقه اقارب؛ب)عنصر وضعی از ناحیه متعهد و متعهد له بدون وجود عنصر تکلیفیبرای آن دور؛یعنی وجود طلب به نفع دائن در ذمه مدیون و متقابلا وجود دین درذمه مدیون،بدون تکلیف به پرداخت بر عهده مدیون و نیز بدون حق مطالبه برایدائن،مثل تعهد طبیعی."