چکیده:
بی تردید یکی از ویژگی ها و قابلیت های پلیس جامعه محور، برقراری تعامل سازنده از جمله ارتباط کلامی صحیح ومؤثر با مردم است. ارتباطی که هم آمرانه و مقتدرانه و با اجرای قانون همراه باشد و هم مردم آن را بپذیرند و بی ادبانه و غیر محترمانه تلقی نکنند. حصول این مقصود متعالی، به ویژه در جامعه ایرانی، با دشواری ها و پیچیدگی های خاصی روبه رو است. این مقاله برآنست تا برخی از ظرافت ها ومهارت های ارتباط کلامی پلیس راهور ( راهنمایی و رانندگی ) و چالش های پیش روی آن را مطرح و در صورت امکان راهکارهایی برای آن ارائه کند. هر چند این نوشتار به طور خاص پلیس راهور را موضوع بحث قرار می دهد ، اما آن چه که درباره مبانی نظری و ارتباط کلامی و تعاملات اجتماعی و موانع ساختاری آن گفته شد، تنها اختصاص به پلیس راهور ندارد و مخاطب آن سازمان پلیس به طور عام می تواند باشد. بدیهی است این مطالعه، آغاز راه است و باب مطالعات بیشتر و عمیق تر با استفاده از داده های میدانی همچنان باز است.
خلاصه ماشینی:
"از این مطلب که بگذرینم،اصلیترین پرسش آن است که آیا میتوان یک الگوی روشنبا دستور زبانی مشخص و ادبیات گفتاری یکسان،طراحی کرد تا پلیس راهور بتواند درموقعیتها و بافتهای مشابه آن را به کار گیرد؟ آیا در جامعهای مانند جامعۀ ما،که از تنوع و تکثر فرهنگی و اجتماعی برخوردار است ونگرش و رفتار قشرهای گوناگن مردم در قبال قانون یکنواخت نیست،پلیس میتوانددر برخورد و تعامل با همۀ رانندگان و همۀ مردم از ادبیات گفتاری یکسان استفاده کند؟(1)- egitserP آیا پلیس در برخورد با رانندۀ متخلف،میتواند میزان و شدت تخلف و نوع آن را نادیدهبگیرد و مثلا با کسانی که جهت ماجراجویی در خیابانها مانور میدهند و جان مردمرا تهدید میکنند با همان لحن و سبکی سخن بگوید که با رانندهای که ناخواسته و ازسر اضطرار قانون را نادیده گرفته است؟ رفتار زبانی پلیس و به کارگیری واژگان و جملات دستوری از سوی او،در جایی کهصرفا هشدار و یا تذکر میدهد و در جایی که اعمال قانون و جریمه میکند به چهصورت باید باشد؟ آیا میتوان برای همۀ موارد پیش گفته،نسخۀ واحدی پیچیده و تجویز کرد؟ دشواری کار بیشتر آنجا نمایان میشود که میدانیم پلیس نیز،یک موجود انسانیاست و ماشینی نیست که بتوان برنامۀ واحدی به او داد و از وی انتظار داشت که از آغازتا پایان روز یکسان سخن بگوید و یکسان عمل کند."