چکیده:
جامعه شناسان تا اندازه زیادی نسبت به مهندسان، تمایزهای آشکاری میان مقاصد رفتار انسان ها و نتایج ناخواسته ای که رفتارمان به بار می آورد قائل می شوند. ممکن است مقاصدی که برای رسیدن به آنها فعالیت می کنیم با نتایجی که به وجود می آیند تفاوت فراوانی داشته باشد. ما از این راه می توانیم چیزهای زیادی درباره رفتارهای عقلانی و حساب شده انسان ها، جوامع و فرهنگ آنها بفهمیم. به این معنا که فرهنگ و الگوهای رفتار اجتماعی می توانند تا اندازه زیادی؛ طرح های دقیق، عقلانی و کارآمد مهندسان ترافیک را تحت تاثیر خود قرار دهند. برخی جامعه شناسان بر این باورند که امور انسانی بیشتر با کنش های غیرمنطقی و نامعقول هدایت می شوند، و نه با کنش های منطقی و عقلانی، یعنی آن چه که مهندسان می اندیشند و عمل می کنند. با این وصف انسان ها غالبا سخت گرایش به «منطقی جلوه دادن» رفتارشان دارند. بنابراین برای رسیدن به درکی از رفتارهای ترافیکی مردم، لزوما همیشه طراح و مهندس زبردستی بودن کافی نیست، بلکه برخی مواقع برعکس عامی بودن کارآمدتر است. ساده ترین استدلال این گزارش آن است که طرح های ترافیکی ارائه شده از سوی مهندسان، قرار است برای افراد عامی، معمولی و غیرآموزش دیده به اجرا گذارده شود و نه برای مهندسان و افراد آموزش دیده. از این رو برای فهم میزان سادگی و پیچیدگی طرح های ترافیکی بایستی یک مهندس خود را به جای افراد عادی جامعه (که قرار است طرح برای آنها به اجرا گذاشته شود) قرار داده، زوایای آشکار و پنهان طرح را از چشمان آنها ببیند. ساختار مقاله حاضر بدین صورت است که ابتدا اهمیت نگاه اجتماعی و فرهنگی به ترافیک بازگو شده، نفوذ متغیرهای اجتماعی بر آن همراه با ملاحظات اجتماعی و فرهنگی به جای ملاحظات مهندسی شرح داده می شود. سپس نقش الگوهای رفتار اجتماعی در فرآیند اجرای طرح های مهندسی ترافیک بررسی می شود. در ادامه موضوع وام گیری فناوری و ماشین از جوامع و فرهنگ های دیگر، اشتباهات رایج این وام گیری ها و بالاخره درکی سطحی داشتن از فناوری های حمل و نقلی، همراه با مثال ها و مصادیقی از کشورهای مختلف توضیح داده می شود. در پایان به اثرات متقابل فرهنگ و ساختارهای اجتماعی با ترافیک و مهندسی ترافیک تاکید شده است.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر آن نیست تا تلاشهای شبانهروزی مهندسان ترافیک را در راستای بهبودبخشیدن به اوضاع نامطلوب ترافیکی جامعه را،زیر سوال برد،بلکه درصدد است تاجایگاه فرهنگ و الگوهای رفتار اجتماعی(تریاندیس،1378:227-276)را که نقشیاساسی و تعیینکننده در کمیت و کیفیت استفاده از فرآوردههای مهندسی ترافیکداشته و تا اندازهای از سوی برخی مهندسان نادیده گرفته میشود،را توضیح داده،چندوچون گذر از مهندسی ترافیک به مهندسی اجتماعی را بررسی کند.
اهمیت و ضرورت نگاه اجتماعی و فرهنگی به ترافیک مهندسی حملونقل{P1P}و ترافیک،به عنوان بخشی از حمل و نقل جادهای(در کنار حملونقل هوایی،ریلی و دریایی)و یکی از ضلعهای مثلث ترافیک(مهندسی،اجرا(پلیس)،و آموزش و فرهنگ)عبارت است از کاربرد اصول علمی و فناوری در برنامهریزی،طرحمفید عملکرد،و مدیریت انواع تسهیلات حملونقل برای تامین انتقال مطمئن،سریع،راحت،ساده،اقتصادی و هماهنگ با محیط مردم و کالا.
به نظر میرسد این نگرشمهندس مآبانه تقریبا هرچیزی را شامل میشود و از اینرو آنان بسیاری مواقع از یادمیبرند که جزء اثرگذار تمامی پدیدهها و عناصر مادی،بعد اجتماعی و فرهنگی آن{P(1)-برای مثال،محمد رویانیان،رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی سابق،در آخرین گزارش خود(سی مردادماه 1387)درباره آمار تصادفات در ایران گفت:آمار تصادفات رانندگی در ایران بیش از 400 هزار مورد در سال است که ازبالاترین آمارها در سطح جهان است.
www//:ptth P} کوتاهی از بین میروند(به جرات میتوان گفت که در هیچ یک از شهرهای کشورمانآسفالت درست و حسابی وجود ندارد)؛چه پارکومترهایی که تولید(یا وارد)شدهاند وبیاستفاده ماندهاند؛چه خطوط سفید رنگ و زیبایی که خیابانها را از هم جدا میکند،ولی بهندرت رانندگان درون آنها رانندگی میکنند؛چه بنزینهای مرغوبی که دهها برابرکشورهای دیگر دود میشوند و به هوا میروند؛چه خطوط عابرپیادهای که کمتر افراد ازروی آن عبور میکنند؛و دهها نمونه دیگر طراحیهای مهندسی که به سبب نوع خاصیاز فرهنگ،بلااستفاده مانده یا به گونهای نامطلوب مورد استفاده قرار میگیرد."