خلاصه ماشینی:
"بدون شک یکی از ویژگیهای اینشاعر جوان بیزاری از ریا و فریبکاریاست و این ویژگی را از حافظ به ارثبرده است که میفرماید:{Sغلام همتم آن نازنینم#که کار خیر بیروی و ریا کردS}«حافظ»{Sز ظاهر سازی زاهد نمایان آنقدردلم#که خواهم شعلهوش در خرمنسالوسشان گیرمS}«ارمغان آفتاب»در نخستین تورق کتاب،خواننده باشاعری روستایی و پاک و بدون غل وغش رو به رو میشود که هنوز خویشتنخویش را در معرکۀ زندگی آهن وسیمان نبافته و به زندگی مسلمانیخویش مشغول است و گاهی باابیاتیرویارو میشود که معنای آنها به خوبیقابل درک نیست،مانند:{Sچرا دنبال محمل چون غباری برنمیخیزم#چرا درخواب غفلت همچو نقشبا زمین گیرمS}شاید شاعر میخواسته که به جایاستفاده از این ترکیب نادرست و نازیبامصراع دوم را این گونه بسراید:{Sچرا در خواب غفلت همچناننقشی زمینگیرم#دانی به پیش ساحل فریاد موجهاچیست؟S}یعنی که قد بر افراز،باید رهاشکستنترکیب رها شکستن به نظرنادرست میآید و مصراع دوم را ازجهت معنایی برای خواننده مجهولمیگذارد و یا در غزل«فیض غم»میآورد:{Sبا رقیبان گر چه خوش پرداختای دل بد نبود#گاه گه با گوشۀ چشمی ز ما غافلنشدS}در این بیت مقصود شاعر رااستنباط نکردم و شاید هم شاعرمیخواهد بگوید،اگر چه با رقیبانخوش پرداخت،ای دل بد نبود کهگهگاه با گوشۀ چشمی از ما غافلنمیشدی.
یا در غزل«تا چند»ناگهان درآخرین بیت شاهد تغییر ردیفمیشویم:{Sاینک که بهار آمده بازآ که چوگلچین#ما نیز گل روی تو را سیر ببینیمS}در حالی که مطلع غزل چنیناست:{Sغم نیست اگر روی تو را دیرببینم#بگذار سراپای تو را سیر ببینمS}ای کاش محمدی به هنگام تصحیحدفترش به این بیت توجه میکرد:{Sای جنون،ای عشق،باز امشببه فریاد رسیدید#عقل آمد،نیست اما باده درساغر مراS}که اشکال وزنی ایجاد شده است باتوجه به اینکه این اشتباهی چاپی استو محمدی با افاعیل عروضی آشناست."