خلاصه ماشینی:
"مقاله حاضر که به روش پژوهش کتابخانهای و با رویکرد گزارشی-تحلیلی تهیه شده،در صدد پاسخ به سؤالات ذیل است،که به مثابه سوالاتاصلی و فرعی این پژوهش میباشند: 1)جوهر چیست؟ 2)خاستگاه آنچه علمی است؟ 3)علت طرح موضوع جوهر در علم کلام و دانشهای مرتبط(منطق،فلسفه و تا حدودی عرفان)چیست؟ 4)آیا مفهوم جوهر در این دانشها یکی است یا خیر؟ &%08420ALKG084G% 5)در صورت یکی بودن،در هر یک از علوم یاد شده،از چه منظری بهآن پرداخته شده است؟ 6)آیا تقسیمات،احکام و صفات جوهر در همه این دانشها مشترکاست یا متفاوت؟ تعریف جوهر الف)تعریف لغوی:واژه«جوهر»در زبان عرب به معنای اصل،ذات،کنه،عصارۀهر چیز،هر چیزی که قائم به ذات خودش است،و هر سنگ گرانبها به کار رفتهاست(فراهیدی،1410،3:388؛طریحی،1375،3:253).
گاهی نیز به معنای اصل و ریشه به کار رفته است؛از امیر المومنین علی علیهالسلامروایت شده که فرمود: برای هر چیزی جوهری(اصلی)است و جوهر اولاد آدم محمد صلی اللٰه علیه و اله وما اهل بیت:و شما شیعیان هستید(کلینی،1362،8:214؛دیلمی،1412،1:102).
بنابراین،در صورتی که جوهر برای انواع تحت خود،جنس باشد؛تعریف جوهربه«ماهیۀ إذا وجدت فی الخارج وجدت فی موضوع مستغن عنها»(ماهیتی کهوقتی در خارج یافت میشود،وجودش در موضوعی که بینیاز از آن ماهیت باشد،نیست)هر چند تعریف حدی متشکل از جنس و فصل نیست،زیرا جوهر جنسعالی است و فوق آن جنس دیگری نیست(علامه طباطبایی،1414:90)؛بلکهتعریف جوهر به وصف لازم وجود خارجی آن است؛ولی با این حال،جامع تمامافراد داخل در ماهیت جوهر و مانع تمام افراد خارج از آن است؛زیرا واژه ماهیتتمامی ماهیات را پوشش میدهد و واجب بالذات را که عاری از ماهیت است ازتحت تعریف خارج میکند."