چکیده:
قرآن کریم در موارد متعدد، آیات تکوینی را نشانه و راهی برای شناخت خداوند معرفی می فرماید. در یک تقسیم بندی، آیات تکوینی به آفاقی و انفسی تقسیم می شود. برخی متکلمان، آیات تکوینی مذکور در قرآن را دلایل اقناعی تلقی کرده اند؛ اما شمار فراوانی، آن آیات را دلایل عقلی بیان شده در کتاب های کلامی دانسته اند. عده ای نیز آیات تکوینی را منبه بر معرفت فطری تلقی نموده اند. این نوشتار نسبت این منظر را با دیدگاه اغلب متکلمان، یعنی دلالت عقلی آیات تکوینی سنجیده است. برخی نیز میان چگونگی دلالت آیات آفاقی و انفسی تفاوت گذاشته اند. هدف دیگر این پژوهش، بررسی جایگاه سمع در دلالت آیات تکوینی است.
خلاصه ماشینی:
(همان: 9 / 92) بنابر اینکه آیات تکوینی مذکر بر امری فطری باشند، بهنظر دقیق نمیتوان آن را در قبال دیگر ادله عقلی دانست؛ بلکه بسته به آنکه چه معنایی برای فطریبودن این معرفت درنظر گرفته میشود، یا یکی از دیدگاههای پیشگفته درباره دلالت عقلی آیات تکوینی است که ویژگی فطریبودن را نیز دارد یا آنکه استدلالی در کار نیست.
(طباطبایی، 1417: 6/172 ـ170) 1 جایگاه سمع در دلالت آیات تکوینی اکنون این سؤال بهنظر میرسد که آیا آدمی، نحوه دلالت آیات تکوینی را بدون بیان شارع درمییابد؟ به دیگر سخن، اگر خداوند آیات تکوینی را بهمثابه دلیل بر وجود خویش مطرح نکرده بود، آیا میتوانستیم بهطور انفرادی و جدای از سمع، به شناخت خداوند دست یابیم و بهدلیل بودن دلایل و آیات تکوینی علم پیدا کنیم؟ همانطور که پیشتر گفتهشد، بسیاری از متکلمان استناد قرآن کریم به آیات تکوینی را همان ادله عقلی دانستهاند؛ اما نقش این استناد را در رسیدن عقل به استدلال از موجودات بهمثابه آیات تکوینی معلوم نکرده و بهنظر میرسد اینکه آفاقیات صرفا دلیل إنی بر وجود خداوند باشند، نیز نظری دقیق نیست؛ زیرا همانطور که معرفت انفسی دو معنا داشت، معرفت آفاقی نیز دارای دو معناست؛ علاوهبر معنای پیشگفته و إنی بودن معرفت آفاقی، در مراتبی از معرفت به آفاق، آدمی میتواند همانند ادراک حضوری به خود، عینالحاجت بودن و نیازمندی و عینالربط بودن آیات آفاقی را بهطور حضوری ادراک نماید.
ایشان درباره فطری بودن معرفت به خدا دیدگاهی همانند شیخ صدوق دارد و تصریح میکند که تصدیق صانع برای آدمی بدیهی است و براساس فطرت و ارشاد و هدایت تکوینی خداوند که معرفتی غیر اکتسابی است، حاصل میشود؛ اما برخلاف شیخ صدوق، همین معرفت را کافی میداند؛ بهگونهای که نیازیبه مذکر نیست.
آنچه در باب آیات تکوینی میتوان گفت این است که بنابر اکتسابیبودن معرفت به خداوند و باتوجه به تعدد وجوه این آیات، نحوه دلالت آنها نیز تعدد مییابد و ازاینرو نحوه استدلال به آنها برای شناخت خداوند، براساس حد وسطهای پیشگفته متفاوت خواهد بود.