چکیده:
جنبش اسلامی حماس به عنوان جنبشی مبارز، گسترده و مردمی شناخته میشود اما، اکنون پس از گذشت دو دهه و اندی از عمر پر فراز و نشیب آن نشانههایی از بروز شکاف و انشعاب در آن نمایان شده است. این جنبش که با دیدگاهی جدید از جنبش اخوانالمسلمین منشعب شد و مقاومت مسلحانه و آزادی تمام فلسطین را به عنوان راهبرد اصلی خود برگزید، اکنون در بستر بیداری اسلامی در مرحله جدید و شاید بازتعریف خود قرار گرفته که به بروز اختلافهایی میان رهبران حماس منجر شده است. نوشتار حاضر تلاش میکند احتمال وقوع انشعاب در این جنبش، مصادیق اختلاف و علل و عوامل تشدید و تضعیف این امر را به همراه تکیه بر مبانی تاسیسی و ویژگیهای حماس بررسی و ارزیابی کند.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا به چند نمونه از اختلافهای موجود در میان اعضای حماس اشاره میشود: 1- توافق دوحه: این توافق که در 6 فوریة سال 2012 با نظارت امیر قطر در دوحه توسط خالد مشعل و محمود عباس به نمایندگی از دو جنبش فتح و حماس به امضاء رسید، بازتابها و مخالفتهای فراوانی را داخل جنبش حماس به دنبال داشت، به طوری که برخی از افراد معروف حماس به صراحت علیه آن موضعگیری کردند و حتی محمود الزهار یکی از رهبران معروف حماس در نوار غزه عنوان کرد که خالد مشعل دربارة این موضوع با کسی مشورت نکرده و به تنهایی چنین تصمیمی اتخاذ کرده است.
در وضعیت پیشین، فتح در جایگاه حکومت و حماس در جایگاه اپوزیسیون قرار داشت، اما پس از تشکیل دولت تحت رهبری حماس، شیوة مبارزه تغییر یافت و فتح که موقعیت خود را از دست رفته میدید تلاش کرد راههای جدیدی برای تضعیف رقیب بیابد که از جملة آنها میتوان به پوششدادن اخبار مربوط به انشعاب حماس و انتشار بیانیهها و اخبار بیاساس در این زمینه و نیز ایجاد ناآرامی و اخلال در روند معمول اوضاع غزه و سیاستهای مغرضانة محمود عباس اشاره کرد.
جمعبندی بهرغم اختلافهایی که میان رهبران حماس وجود دارد از جمله توافق دوحه، پذیرفتن گزینة مقاومت مردمی، واکنش در برابر وضعیت سوریه و مخالفت با ایدة نهاد جایگزین ساف، تغییری آرام را درون جنبش حماس میتوان مشاهده کرد که هرچند باعث ایجاد شکافهای عمیق و انشعاب در کوتاهمدت نخواهد شد، در بلندمدت ممکن است به تغییر ماهوی و بروز انشعابهایی در آن منجر شود."