چکیده:
اهلی خراسانی از شاعران شوریده و غزل پرداز و شیرین گفتار سده نهم و دهم هجری است که احساسات، عواطف و آرزوهای عاشقانه خویش را با شگردها و شیوه های گوناگون ادبی و هنری نسبت به گلرخان سیمین تن و مشکین مو، رندانه و ملامت گرایانه بیان کرده است. او در دو غزل از غزل های خویش، به ماه-رخساران و سیه چشمان کاشانی اشاره می کند و ضمن تعلق خاطر خود بدان ها، برتری حسن و کمال آن ها را از مهوشان چین و چگل و خوب رویان ملک تبریز بیان می کند. بعضی از محققان و فرهنگ-نویسان، با استناد به بیتی از مسعود سعد سلمان، مراد از کاشان را شهری حسن خیز در ماوراءالنهر دانسته اند و به صراحت اظهار داشته اند که هر کجا در شعر فارسی سخن از لعبت کاشانی است، مراد آنجاست. (فرهنگ اشارات، 2/982) نگارنده با استناد به متون تاریخی و ادبی و نقل شواهد و قرائن، نه تنها این نظر را نمی پذیرد، بلکه معتقد است به احتمال نزدیک به یقین، مراد از کاشان در شعر اهلی و بسیاری از شاعران و نویسندگانی که به ستایش خوب رویان کاشانی پرداخته اند، همین کاشان مشهور در استان اصفهان امروزی است که از دیرباز به خوب رویی و خوش گفتاری و علم و ادب زبانزد بوده است.
خلاصه ماشینی:
پاييز و زمستان ١٣٩١ اهلي خراساني در دو غزل از غزليات خويش از ماهرخساران و سيه چشمان کاشاني 106 ياد کرده و زيباييهاي آنان را موجب از چشم افتادن مهوشان چيني و چگلـي و تبريـزي دانسته است : چه سود از مهوشان چين و خوبان چگل اهلي که روز من سيه شد از سيه چشـمان کاشـاني (7/219) هواي ملک تبريز از خراسـان داشـتم اهلـي ولي بردند از ره ماهرخسـاران کاشـانم (10/195) شميسا با استشهاد به بيت «لعبتاني که ذهن من زاده است / لهو را از جمال کاشاني است (ديوان سعد سلمان، ص٦٨) در معرفي کاشان مينويسد: «علاوه بر کاشان ايران، اسم شهري است در ترکستان از شهرهاي حسن خيز و هر کجا در شعر فارسي سخن از لعبت کاشاني است ، مراد آنجاست .
» (فرهنگ اشارات، ٩٨٢/٢) هرچند در بعضي از منابع از کاشان به عنوان شهري در ماوراءالنهر يا ترکستان ياد شده، در شعر شاعران و سخنوران کمتر از چين و چگل و ختا و خلخ به حسن خيزي و زيباپروري آنان اشاره شده است ٣ به طوري که ميتوان گفت مراد از کاشان در آثار شاعران و سخنوران به خصوص شاعران عصر صفوي بـه بعـد، غالبـا همـين کاشـان مشهور در ايران و از شهرهاي استان اصفهان امروزي است .