چکیده:
سرزمین ایران با فرهنگی غنی و تمدنی درخشان، همواره کانون پژوهشهای علمی و تحقیقات باستانشناسی و فرهنگی بوده است. سرزمین کهن خراسان به عنوان خاستگاه و جایگاه حرکتها و وقایع اساسی همواره نقشی تعیینکننده و سرنوشتسازی برای ایرانیان ایفا نموده است. متأسفانه به دلیل کمبود منابع و مأخذ مستدل تاریخی و باستانشناسی درجنوب خراسان، و انجام پژوهشهای بسیار مختصر باستانشناسی در این خطه در سالیان گذشته نسبت به مناطق غربی و جنوب ایران، بر ابهامات و ناآگاهیهای بیش از پیش ما افزوده است. حاصل پژوهشهای محدود دهههای اخیر به باستانشناسان امکان داده است که از پیشینه فرهنگی- تاریخی جنوب خراسان با اهمیت یاد کنند که این مسأله منجر به ارائهی اطلاعات ارزشمندی گردیده است. کشف آثار فرهنگی به جای مانده از زیستگاهها و بقایای ویرانهها از اعصار پارینهسنگی تا به امروز به صورت غارها و پناهگاهها، محوطهها و تپههای باستانی، سنگنگارهها و کتیبهها و بافتهای سنتی و تاریخی و غیره، پدیدههای گرانمایهای از تاریخ این خطه از ایران به شمار میرود که همواره میتواند نقش مهمی در مطالعات گاهنگاری منطقهای ایفا نماید. لذا درکی روشن از تاریخچهی مطالعات و پژوهشهای میدانی صورت گرفته از آغاز تا به امروز در منطقه جنوب خراسان که به فراموشی سپرده شده است، هدف اصلی نگارندگان در این گفتار خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"4- مطالعات باستان شناسی در استان خراسان جنوبی به منظور دستیابی به پیشینه تاریخی منطقه و شناسایی آثار پراکنده در آن، بررسیهای پژوهشی باستانشناسی در شهرستان بیرجند، قاین، نهبندان و توابع آنها آغاز گردید که در آغاز فعالیت مدیریت میراث فرهنگی بیرجند بیش از 400 اثر تاریخی در این سامان شناسایی گردید (بهنیا، 1381: 372).
بطور خلاصه اقدامات انجام شده در حوزهی پژوهشی و بررسیها و مطالعات باستانشناسی در استان خراسان جنوبی را از بدو تأسیس مدیریت میراث فرهنگی بیرجند تاکنون، میتوان بدین گونه ارائه نمود: 4-1- بررسیهای باستانشناسی در سطح استان 4-2- حفاری باستانشناسی 4-3- گمانهزنی به منظور تعیین حریم تپهها و محوطهها؛ پی کاوی و آواربرداری 4-4- ثبت آثار تاریخی از سایر اقدامات پژوهشی میتوان به: تأسیس پایگاه پژوهشی قلاع تاریخی استان، برگزاری نمایشگاه اسناد تاریخی مالیاتی، تهیه شناسنامه اموال فرهنگی و غیره اشاره نمود.
هر چند تقسیمات اخیر سیاسی و جغرافیایی صورت گرفته در این استان پهناور و تجزیه آن به سه استان کوچکتر نمیتواند مبنای تعیین مرزهای فرهنگی قلمداد گردد و ارتباط بین فرهنگها و تمدنها در ادوار مختلف زندگی بشر به مرزهای سیاسی محدود نمیگردد، لذا با درک این واقعیت و با توجه به بررسیها و کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در یکی دو دههی اخیر در جنوب خراسان، اهمیت نقاط مختلف این خطه از سرزمین ایران به لحاظ سابقهی فرهنگی در گذشته، نشان از واقعیتهای دیگری دارد و قطعا با شناخت و مطالعات باستان شناختی در دهههای آینده بسیاری از ابهامات موجود تاریخی خراسان بزرگ و جنوب خراسان در طی ادوار مختلف روشن خواهد شد."