چکیده:
مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش است که آیا مدیریت زنان به ویژه در سطوح کلان (مدیر کل، وزارت و ریاست قوای سه گانه) حرام شرعی است یا خیر؟ ابتدا آیاتی که فقها برای اثبات حرمت حکومت و مدیریت زنان استفاده کرده اند، تبیین و نحوه استدلال به آنها تقریر می شود آنگاه دلالت آنها مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. مهم ترین آیه، آیه «قوامون» است که در آن پس از بیان فتوای امام خمینی، نحوه استدلال به آن از کتاب دلیل تحریرالوسیله، مطرح می گردد و با تحلیل آیه، آشکار می شود که دامنه قوامیت محدود به نظام خانواده بوده و معنای قوامیت، مراقبت و نوعی مسئولیت حفظ خانواده است. مفهوم فضل نیز، فزونی و مصداق آن با توجه به تعبیر «بعضهم علی بعض»، قوت تعقل و صلابت جسمانی مردان و عاطفه و زیبایی زنان است. این آیه به هیچ وجه ولایت مطلقه را برای مردان بر همسرانشان اثبات نمی کند تا از طریق دلالت فحوی، حرمت حکومت و مدیریت زنان احراز شود. همچنین هیچ یک از آیات دیگر نیز حرمت مدیریت زنان را اثبات نمی کند. امام خمینی قائل به حرمت حکومت و ولایت زنان است اما در سیره حکومتی ایشان، زنان، مدیریت بخش هایی از جامعه را برعهده داشته اند.
Women without caretakers or women with bad caretakers have special psychological-mental conditions and face special social and cultural problems due to different reasons such as poverty and undesirable economic conditions and hence are among the most vulnerable strata of society. Given the fact that according to existing statistics over the past three decades the number of such women has been increasing، it is the duty of the government to adopt a special approach to their problems in order to fulfill their needs. According to Islamic teachings، the ruler of a Muslim state، as the guardian of society، and in line with the guardianship that he has over the financial resources، is bound to pay special attention to such women and protect them. This issue has solid fundamentals in the Islamic Republic of Iran. The founder of the Islamic Republic، Imam Khomeini، in his recommendations to officials asked them to pay special attention to the oppressed and downtrodden which includes the said women as well. (Imam Khomeini، 2006، Vol 17:3)
The main thrust of the present paper is to study the legal and jurisprudential principles aiming at protecting women without caretaker and women with bad caretaker. Attempts have been made to prove the guardianship of the ruler and his obligation to pay attention to the needs of the needy strata، particularly the said women. Also the principles and policies employed in the Islamic Republic of Iran to protect the vulnerable strata have been explained.
خلاصه ماشینی:
"مطابق با آموزههای مکتب اسلام،حاکم حکومت اسلامی به عنوان سرپرست جامعه باتوجه به منابع مالی و ولایتی که بر افراد جامعه دارد،ملزم است که توجه ویژه در امور این زنان داشته باشد و آنها را تحت حمایت خود قرار دهد.
با این توصیف،در این مقاله به بررسی مبانی فقهی و حقوقی حمایت از زنان بیسرپرست و بدسرپرست پرداخته شده است و پس از اثبات و ولایت حاکم و الزام او بر توجه به مسائل اقشار نیازمند جامعه خصوصا زنان بیسرپرست و بدسرپرست، اصول و سیاستهایی که برطبق آموزههای فقهی و حقوقی،در جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از این قشر آسیبپذیر به کار گرفته شده،بیان گردیده است.
m:liam-e مقدمه حمایت حاکم جامعه اسلامی از زنان بیسرپرست و بدسرپرست در نظام حقوقی اسلامی خصوصا در آموزههای مذهب تشیع سابقه و پیشینه قوی دارد؛باتوجه به مبانی غنی اسلامی،حاکمان حکومت اسلامی میبایست در امور اقتصادی و اجتماعی زنانی که از عهده مخارج خود برنمیآیند و مشکلات فراوانی را متحمل میشوند توجه ویژهای داشته باشند حاکم جامعه اسلامی موظف است تا با صرف منابع بیت المال؛همچون زکات،خمس،انفال و...
از جمله اقشار نیازمند حمایت مالی حاکم زنان بیسرپرست و بدسرپرست هستند که ضروری است حاکم جهت تأمین معاش اقتصادی آنها،به این قشر توجه ویژهای داشته باشد تا هدف تأمین عدالت اجتماعی نیز محقق شود.
از سوی دیگر در سیره و عملکرد پیشوایان دینی نیز میبینیم که لحظهای از تلاش برای انجام تکالیف و اوامر الهی نسبت به مردم و رعیت دریغ ورزیدند و شخص پیامبر اکرم(ص)،ائمه معصومین(ع)و علمای اسلام در اولین قدم با تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند که به اجرای فرامین و اوامر الهی نسبت به رعیت پرداخته و همچون چتری،تمامی افراد جامعه را تحت حمایت خود قرار دهند و نسبت به اقشار محروم و مستضعف جامعه اهتمام و توجه ویژهای داشتند."