چکیده:
ارسطو در حوزۀ حرکتهای زمینی (تحتالقمر)، برای تبیین حرکت طبیعی از مفهوم میل طبیعی استفاده کرده، برای حل مسئلۀ حرکت قسری نظریۀ جذب را ارائه داده و در حوزۀ حرکتهای آسمانی (فوقالقمر) برای حل مسئلۀ حرکت دائمی دورانی افلاک به راهحلی متمایز از نظریۀ جذب متوسل شده است. از اینرو، نظریۀ دینامیک ارسطو نظریهیی گسسته است و حرکتهای زمینی طبیعی، حرکتهای قسری و حرکتهای سماوی، از قوانین مستقل و جدا از هم پیروی میکنند. اما ابن سینا، ضمن نقد و بررسی دینامیک ارسطو و راهحلهای یحیی نحوی، تلاش کرده مشکلات دینامیک ارسطویی در حرکتهای زمینی و آسمانی را حل کند. او با ارائۀ نظریۀ واحدی بنام «نظریۀ میل»، دینامیک پیوستهیی را تشریح میکند که بر اساس آن حرکتهای زمینی و آسمانی با مفهوم و قوانین واحدی تبیین میشوند. این ابتکار ابن سینا به این دلیل اهمیت دوچندان دارد که مورخان غربی این امر، یعنی دینامیک پیوسته را محصول دورۀ رنسانس میدانند در حالیکه ابن سینا در ارائۀ این نظریه پیشتاز بوده است و از طریق ترجمۀ لاتین کتاب شفاست که این نظریه به جان بوریدان، آلبرت ساکسونی و گالیله رسیده است.
خلاصه ماشینی:
"کلیدواژگان دینامیک ارسطویی حرکت طبیعی حرکت قسری حرکت دورانی نظریۀ میل میل مستقیم میل دورانی مقدمه ابن سینا در مقدمۀ شفا توضیح میدهد که در این کتاب در پی آن نیست که نظرات مختار خود را بیان کند بلکه میخواهد اصول مطرح شده در علومی همچون طبیعیات،مابعد الطبیعه و ریاضی را بیان نماید.
در همینجاست که گسست نخست در نظریۀ دینامیک ارسطو پیش میآید،زیرا برای تبیین حرکتهای طبیعی از مفهوم طبیعت و میل طبیعی استفاده میکند ولی بر اساس همین اصول،برای حل حرکت قسری با دو مشکل مواجه است:نخست چگونگی ادامۀ حرکت پرتابه پس از جدا شدن و قطع تماس محرک با متحرک،و دوم،چگونگی حرکت شتابدار سقوط آزاد اجسام و نیز حرکت قسری رو به بالا.
مبانی نظریۀ دینامیک فوق قمر ارسطو ارسطو در مقاله هشتم از فصل هشتم سماع طبیعی پس از بحث دربارۀ حرکت مستدیر اثبات میکند که حرکت مستدیر یگانه حرکت کامل است و در فصل نهم،بدلیل آنکه حرکت مستدیر حرکتی سرمدی است،آن را اقدم حرکات مکانی میداند و دیگر بحثی از حرکت افلاک و ستارگان نمیکند و این مبحث را در کتاب در آسمان مورد بحث و کاوش قرار میدهد.
درواقع، این طبیعت نیست که موجب حرکت است40،در حالیکه چنین است و بنا بر اصل نخستین دینامیک ابن سینا،هر حرکتی بواسطۀ احداث میلی در جسم متحرک است؛پس نسبت میل با طبیعت چیست؟ او برای روشن شدن ماهیت میل توضیح میدهد که میل غیر از حرکت است و همچنین از جنس نیرو و قوۀ محرک هم نیست ولی میتوان همین میل را طبیعت نامید،یعنی نقش و تعریفی را که طبیعت در فیزیک ارسطویی از آن ناتوان بود،مفهوم میل در فیزیک ابن سینا بعهده میگیرد."