چکیده:
جریانهای فکری، سیاسی دهة اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریانهای فعال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامة همان جریانهای مبارز قبل از انقلاب میباشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریانها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرتتأثیرگذاری خود را در صحنة سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصة سیاسی عمدتا در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریانها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفههایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ... به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهمتنیدة هویت ایرانی پس از دورة صفویه بودهاند. هر یک از جریانها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.
خلاصه ماشینی:
"» 434 طبق این تعریف، نقدهای متعددی به نظر میرسد: الف) چرا گروهی تحت عنوان مدرسه حقانی (!) و استاد مصباح یزدی، که چندان ادعای مذکور را مطرح نکرده و به صورت کلی ذیل جریان راست و اصولگرا معرفی میشوند، در این جریان ذکر شدهاند؟ اگر مراد این است که برخی تصمیمگیریهای تشکلهای منتسب به جریان اصولگرا، مورد قبول این گروه قرار نگرفت است؛ چرا افراد وگروههای بارز دیگری بویژه آقای احمدینژاد که این ویژگی به صورت روشنی در آنها وجود داشته، در این جریان قرار نگرفته است؛ ب) اینکه آقای محسن رضایی را به عنوان سومین دسته از گروه موافقان نظام جریان سوم (در کنار مدرسة حقانی و جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب) قرار گیرد، بسیار عجیب است؛ اگر ملاک، صرفا ادعای عبور از جریان راست و چپ است، که در این صورت گروهها و افراد متعددی در دورههای مختلف(همچون حزب مردم سالاری) بودهاند که ادعای عبور از جریان راست و چپ داشتهاند.
اگر ملاک، استفادة همزمان از نیروهای راست و چپ و عدم وابستگی به یکی از این دو طیف باشد، این ویژگی به صورت بارزی در افرادی چون آقای هاشمی رفسنجانی وجود داشته و دارد، در حالی که ایشان به عنوان جریان سوم ذکر نشده است؟ ج) ظاهرا دربارة هیچیک از گروهها و افرادی که به عنوان مخالف و منتقد نظام در جریان سوم، ذکر شده است، نمیتوان تعریف و معیار ذکر شده برای جریان سوم را پذیرفت: گروه نهضت آزادی ـ همچانکه نویسنده در فصل دوم دستهبندی کرده ـ اساسا ذیل جریان التقاطی قرار میگیرد، نه جریاناسلامگرا؛ آقای شریعتمداری، قبل از آن که جریان راست و چپ به صورت روشن شکل بگیرد، در اوایل 1365 وفات نمود؛ آقای منتظری و افرادی که ذیل نام ایشان ذکر شدها ند(همچون آقایان طاهری اصفهانی، کدیور، نوری) از منطر کلی، جزء جریان چپ واصلاحطلب قرا ر میگیرند."