چکیده:
تحقیق حاضر، به تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش ، با تاکید بر تغییـر کـیش از مسـیحیت بـه اسلام پرداخته است . تحقیقی ناظر به اینکه چه عوامـل و زمینـه هـایی باعـث تغییـر کـیش از مسیحیت به اسلام شده است ؟ در بخش نظری تحقیق ، به رویکردهای روانشناسـی اجتمـاعی و جامعه شناسی پرداختیم . در بخش عملی کار و نیز یافتن یک چارچوب مفهومی مناسـب ، یـک پارادایم فراینـدی هفـت مرحلـه ای (از لـویس رامبـو) بـه نـام «زمینـه »، «بحـران»، «پرسـش »، «مواجهه »، «تعامل »، «تعهد» و «پیامد» در نظر گرفته شد. این پـارادایم هفـت مرحلـه ای را در چارچوب روش تحقیق «نظریه بازکاوی» با روایت و شرح حال سـی نفـر از نوکیشـانی کـه بـه اسلام گرویدهاند، در یک مصاحبه نیمه استاندارد پیش گرفتیم . براساس مفاهیم ، مقوله بندیهـا و گویه های به دست آمده از روایت زندگی نوکیشان، مـی تـوان بـه ایـن مولفـه هـا اشـاره کـرد: «ناسازگاری» در گرایش های پیشین و «دریافت » نگرشهای نو نسبت به دین اسلام؛ «خلاهـای شناختی » و نبود پاسخ های قانع کننده در دین پیشین ؛ وجود «آموزه ها» و آیین ها و «کاریزما»های قانع کننده و امیدبخش در دین اسلام.
The present paper is concerned with sociological analysis of religious conversion with concentration in conversion from Christianity to Islam. It aims at the causes of religious conversion from Christianity to Islam. In theoretical part of this study, the author deals with psychological, social, and sociological approaches. In practical part of it, he tries to find a proper conceptual framework so he utilizes the Lewis R. Rambo's seven-stage model: context, crisis, quest, encounter, interaction, commitment, and consequences. This seven-stage model is employed within the research method framework of reanalysis theory while giving a biographical account of 30 new converts to Islam through a semi-standard interview. According to concepts, categorizations and life stories of new converts, the author concludes the following elements: incompatibility of previous predisposition; obtaining new approaches to Islam; lack of knowledge and convincing response in their previous religion; and the existence of convincing and promising teachings, rituals, and charisma in Islam.
خلاصه ماشینی:
پارسونز الگوهای هنجاری را به صورت «نقش های اجتماعی » کنشگران تجزیه و تحلیل می کند و چارچوب نظری متغیرهای الگویی ١ را به کار می برد، اما در آنجا که «روحیـه هـای متفاوت فردی » در فرایند نوکیشی در نظر بگیرد نمی تواند به تحلیل جامعـه شـناختی تغییـر کیش بپردازد.
با درکی از زمینه (لویس رامبو)، و موقعیت (پیتر برگر) و تعلق (آبراهام مزلو)، سـازمان و گروههای محلی ‐ دینی و گرایش ها و آیین های اجتماعی در موقعیت هـای چهـرهبـه چهـره روبه رو می شوند و نوکیشان تحت تأثیر و نفوذ سطوح شخصی ، از جمله خانواده، دوسـتان، برنامه روزانه ، شخصیت فردی، معانی و ارزشها قـرار مـی گیرنـد و در ایـن موقعیـت هـای چهرهبه چهره نتایجی به بارمی آید.
/ / / / / / شکل ٤‐٣: نمودار مربوط به زمینه / / / / / شکل ٤‐٤: نمودار مربوط به بحران / / / / / / شکل ٤‐٥: نمودار مربوط به پرسش / / / / / / / / / شکل ٤‐٦: نمودار مربوط به مواجهه / / / / / / / شکل ٤‐٧: نمودار مربوط به تعامل / / / / / / / / شکل ٤‐٨: نمودار مربوط به تعهد / / / / / / / شکل ٤‐٩: نمودار مربوط به پیامد در بخش مبانی نظری تحقیق ، به نظریه اسکات مکنای ١ به عنوان رویکـردی روانشناسـانه به تغییر کیش اشاره کردیم .
نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد این تحقیق در جستجوی عوامل و زمینه های اجتماعی تغییر کیش از مسـیحیت بـه اسـلام، در چارچوب مدل فرایندی هفت گانه و در مصاحبه با سی نفر از نوکیشان مسـلمان بررسـی و تبیین شد.