چکیده:
شناسایی رفتارهای کارآفرین، نیازمند شناسایی پایه های نورونی تفکر کارآفرین در لایه ای عمیق تر است. در حال حاضر، کارآفرینی در سطح پردازش های نورونی، قابل بررسی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تفاوت خطرپذیری در دو گروه کارآفرین و افراد غیرکارآفرین است. در پژوهش حاضر، با استفاده از ابزار عصب شناختی خطرپذیری بارات، تصمیم گیری مخاطره آمیز در بیست نفر از مسئولان واحدهای مرکز رشد دانشگاه های شهید بهشتی و تهران، با بیست نفر از همتایان غیرکارآفرین مورد مقایسه قرار گرفت. این آزمون خطرپذیری فرد را در شرایط دنیای واقعی تعیین می کند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل با نرم افزار اس پی اس اس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های آزمون بارات نشان داد که دفعات باد کردن در بادکنک های ترکیده در دو گروه، در سطح 05/0 تفاوت معنی داری دارد. با مقایسه میانگین ها نیز مشخص گردید که این نمره در گروه کارآفرین بیشتر است. تعداد دفعات ذخیره پول نیز در دو گروه، تفاوت معنی دار دارد و در گروه گواه به طور معنی داری در سطح 05/0 نمره بیشتر دارد. سایر متغیرهای آزمون، از جمله دفعات باد کردن کل بادکنک ها، حداکثر و حداقل دفعات باد کردن بادکنک ها با وجود بالاتر بودن در گروه کارآفرین، تفاوت معنی داری را در سطح 05/0 نشان نداد. خطرپذیری پیشگوی مناسبی برای کارآفرینی است و می توان در استعدادیابی کارآفرینان، آن را مورد استفاده قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"کلیدواژهها: خطرپذیری، کار آفرینی، مراکز رشد، علوم اعصاب شناختی مقدمه تفاوتهای بینفردی، نقش مهمی در تمایل افراد برای کارآفرین شدن دارد(Stewart & Roth, 2004: 15, Zhao & Seibert, 2006: 259) در پژوهشهای متعدد، ارتباط معنیداری بین خصوصیتهای شخصیتی افراد و توانایی کارآفرینی آنها نشان داده شده است (White, Thornhill, & Hampson, 2006: 21, 2007: 451).
یکی از مهمترین پرسشهای پژوهشهای گذشته کارآفرینی این بوده است که چه کسی میتواند موقعیتهای کارآفرینی را درک و ارزیابی کند و آن را مورد استفاده قرار دهد (Shane, Locke & Collins, 2003: 257).
بر اساس این اصل، همه مؤلفههای موجود برای انتخاب ارزیابی شده و ارزش آنها با خط برشی مقایسه میشود که از پیش تعیین شده است.
در این اصل، اهمیت یک مؤلفه در واقع از تفاوت میان دو مؤلفه به دست آمده است و این تفاوت برای همه مؤلفهها محاسبه میگردد و ارزیابی نسبتا کلی درباره هر جفت انجام میشود و بر این اساس، سلسله مراتبی از ترجیحات در انسان شکل میگیرد (Jain, 2010:250-269 & PengLim ).
(Lejuez, Read, Kahler, Richards, Ramsey, & Stuart, 2002: 75, 2005: 71) از آنجایی که شرایط آزمون به نحوی است که فرد در شرایط واقعی تصمیمگیری قرار میگیرد، اجراء آزمون مانند پرسشنامه وابسته به فرهنگ نیست.
(Toplak, Sorge, Benoit, West & Stanovich, 2010: 562) معمولا افراد Nicolaou Shane Cherkas Spector Sensation Seeking Economics Neuroscience با حسجویی بیشتر، گزینههای با درجات قطعیت کمتر را نیز انتخاب میکنند و این موضوع را میتوان یکی از پایههای عصبشناختی کارآفرینی فرض کرد."