خلاصه ماشینی:
"وی معتقد بود که نقد عوامل یا گرایشهای فوقنیز در بدو امر بایست تا در همان چارچوب نظری صورت گیرد ونظریهای که خود را قائل به آرای مارکس میداند باید خود را از&%FKG054G% هرچند که طی دهۀ 1980 میلادی و همزمان با افول سوسیالیسم دولتی،التفات بهجنبههای سیاسی آرای آلتوسر و دیدگاه ساختارگرای او نیز کاهش یافته بود،اما این تجربیات و مباحث به میزان قابل ملاحظهای انگیزندۀ پرسشها و طرحنکات جدیدی در نقد ساختارگرایی و به طور کلی در زمینۀ گفتمانمربوط به نظریۀ شناخت گردید که از آن جمله میتوان بهنوآوریهایی در نشانهشناسی،فلسفۀ زبان ونقد فرهنگ مدرن اشاره نمود.
از دیدگاه آلتوسر،مارکس تا سال 1845،یعنی تا هنگام نگارش«تزهایی درباره فویرباخ»وسپس تألیف کتاب ایدئولوژی آلمانی(1846)،تحت تأثیر نظام فلسفی و اندیشگیگذشتگان به طرح آرای خود میپرداخت،ولی با نوشتن کتاب تئوریهایارزش مازاد(سه جلد،1862 و 1863)و سپس کتاب سرمایه(جلد نخست،1867)،زبان مستقل خود را در ابراز نگرش فلسفی و روششناسیتحلیل تاریخی خویش به دست آورد (به تصویر صفحه مراجعه شود)آلتوسر در کتابقرائت سرمایهمطرح میسازدکه شمارچشمگیری ازتفاسیری که ازآثار مارکس(به ویژه از کتاب«سرمایه»)انجامیافتهاند،درک واستنباط درستیاز ویژگی نظریآن متون نداشتهاند و قرائتشاناز آن متونناقص و نارسابوده است.
از جمله آثار مارکس در این دوره باید از«دست نوشتههای اقتصادیو فلسفی»که وی در سال 1844 طی اقامت در پاریس تألیف نمود اشارهکرد،بنگرید به: cihposolihP dna cimonocE,xraM lraK yb noitalsnart hsilgnE,4481 fo stpircsunaM ,srehsilbuP ssergorP:wocsoM,nagilluM nitraM :ta elbaliava osla,9591 /xram/evihcra/gro.
برای یک بررسی کلی از آرای آلتوسر و کتابشناسی آثار او و نیز ارجاع بهمنابع بیشتر در زبان فرانسه و انگلیسی،بنگرید به: drofnatS ehT",ressuhtlA siuoL",siweL mailliW 9002 retniW(yhposolihP fo aidepolcycnE :ta elbaliava;)de(atlaZ."