چکیده:
نوشتن و نوشته معنای حقیقی کتاب است و کاربرد آن در معانی دیگر چون دوختن، قضا، و تقدیر مجاز است. کتاب در دورة جاهلی بر نوشتن، نوشته، نامة مکتوب و کتابهای آسمانی اطلاق شده است. زبانشناسان کتاب را واژة قرضی میدانند و بر آناند که در اصل به معنای نوشتن و نوشته بوده است. کتاب در زبان قرآن توسعة معنای یافته و علاوه بر نوشتن و نوشته بر مرتبهای از علم الهی، قوانین تکوینی و تشریعی و نامة اعمال انسانها نیز اطلاق گردیده است. واژة کتاب بر اثر باهمآیی با مفاهیم دیگر صبغة معناشناختی خاصی یافته و پیوند عمیقی با مبدأ وحی و غایت و هدف آن پیدا کرده است.
خلاصه ماشینی:
"تعبیر قرآن کریم بیانگر عین عبارت بلقیس نیست و این احتمال وجود دارد که خداوند ترجمة گفتار آنها را به زبان عربی بیان کرده باشد؛ اما با توجه به گزارشهای تاریخی و دیدگاه دانشمندان آشنا با زبانهای سامی و عبری چون جفری و دیگران این نظر که آنها نیز به نامه «کتاب» میگفتند چندان بعید به نظر نمیرسد؛ زیرا افزون بر عرب بودن بلقیس، چنانکه ذکر شد، واژة کتاب در زبانهای مزبور نیز به معنای نوشته و نوشتن به کار رفته است.
آیا در معنای واژه نقلی صورت گرفته است؟ در پاسخ به این پرسش میتوان گفت اگر معنای اساسی واژة «کتاب» را انضمام و جمع کردن یا بخیه کردن با درفش بدانیم، بعید نیست با تطور فرهنگ و هنر در جامعة عربی و شیوع نگارش و تثبیت نوشتن روی تکههای چرم و چوپ و مانند اینها، واژة «کتب» از معنای نخستین عزلت گزیده و در نگارش و کتابت حقیقت شده باشد و در پی آن به آثار مکتوب کتاب اطلاق گردیده باشد.
355 خداوند در آیة بعد میفرماید: «اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا»(اسراء: 14)؛ علامه طباطبایی مینویسد: از این دو آیة شریفه استفاده میشود که: اولا کتابی که روز قیامت برای انسان بیرون میکشند، کتاب خود او است، و هیچ ربطی به غیر او ندارد؛ ثانیا این کتاب حقایق تمام اعمال آدمی را دربر دارد، بدون اینکه کوچکترین عمل او را از قلم انداخته باشد، همچنان که در آیة دیگری همین معنا را آورده و فرموده است: «ویقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة ولا کبیرة إلا أحصاها»(کهف: 49)."