خلاصه ماشینی:
بنابراین مثلا اگر کسی همانند سنت از زمان ارسطو، انسان را حیوان خردورزی۶ بداند که به حل مسائل میپردازد و بر مبنای باورها و امیال خود عمل میکند، برای تبیین این شیوه بودن۷، نظریهای را در باب ذهن، تصمیمگیری، قاعدهمندی و غیره مطرح میسازد.
هیدگر برخلاف صورتسازان۳۸، از حیث التفاتی یا معنا تحلیلی ارائه میکند که موجب میشود او، هم الگوهای صوری فاقد معنا۳۹ را به زیر سؤال ببرد و هم این ادعای سنتی را که براساس آن ارتباط بنیادی ذهن و عالم همان رابطۀ سوژه با ابژهها از طریق معانی ذهنی است.
اما او صرفا قادر است که به کنشهای این پسزمینه اشاره کند و نشان دهد که آنها چگونه برای مردمانی که از پیش در آنها مشارکت داشته ـ یعنی کسانی که به گفته او، در آنها اقامت گزیدهاند ـ ایفای نقش میکنند.
» [۶] این امر، فهم ما از عالم را به یک نظام عقیدتی مورد قبول۸۴ یک سوژه مبدل میسازد، یعنی به آنچه که دقیقا همان دیدگاه هوسرل و همۀ شناختگرایان است و هیدگر [کاملا] آنرا رد میکند.
4. John Searle, Intentionality: An Essay in the Philosophy of Mind, Cambridge: Cambridge University Press, 1983.
, Husserl, Intentionality, and Cognitive Science, Cambridge: Bradford Books/MIT Press, 1982.
5. Edmund Husserl, The Crisis of the European Sciences, Evanston: Northwestern University Press, 1970, p.
, Applied Heidegger, Evanston: Northwestern University Press, 1991.
a self-sufficient individual subject.
background of everyday practices.