چکیده:
تلقی یا باور انسان از خود، نقشی اساسی در اصلاح رفتارها به ویژه در رفتارهای اخلا قی او ایفا می کند. این مقاله با پذیرش این اصل که تلقی انسان از خود مبتنی بر شناخت او از خویش است، به دنبال تبیین ارکان تلقی صحیح انسان از خویش بوده، دو اصل «اعتقاد به حرمت نفس انسان» و «اعتقاد به وجود ربطی و غیرمستقل» داشتن را به عنوان دو رکن تلقی صحیح خویش، معرفی می کند. این دو رکن تلقی از وجود خویش را مطابق با واقعیت او سامان بخشیده، انسان را به سوی اصلاح رفتارهایش سوق می دهد. البته بین حس حرمت نفس با رفتار اخلاقی، رابطه دوطرفه برقرار است. یعنی به هر میزان رفتارهای نیک انسان استمرار بیابد یا پسندیده تر شود، بر حس حرمت نفس فاعل نسبت به خودش، افزوده می شود و افزایش یا استمرار حرمت نفس نیز افزایش یا استمرار رفتارهای نیک را به دنبال خواهد داشت.
Man`s belief in himself plays an essential part in his moral conducts. On this basis، this paper tries to explain the principles for one`s true understanding of oneself. As is understood here، belief in the dignity of human soul and belief in the depended existence of human being can be regarded as two main principles needed for a true comprehension of man. Relying on the two principles، one can attain a true conception of one`s attitude toward oneself and approve his or her conducts. Needless to say، there is a bidirectional relation between awareness of the dignity of human soul and moral conduct. More permanent the latter، more perfect the former and viceversa.
خلاصه ماشینی:
"انسان دارای ابعاد وجودی مختلف و متنوعی است و نکات متعددی را باید در شناخت خویش دنبال کند،اما به نظر میرسد دو رکن در شناخت صحیح خویش نقش بیشتر و حتی اصلی ایفا میکند و به دنبال آن تلقی و باور نزدیکتر به واقع از خود را موجب میشود.
وی همچنین در تفسیر معنای توبه و محفوف بودن توبه بنده به دو توبه از سوی خدا به بندهاش متذکر ضعف و فقر آدمی به خالق خود شده تصریح میکند:انسان ختی برای توبه و بازگشت از گناهان نیز محتاج توفیق توبه در ابتدا و پذیرش توبه د رانتها از سوی خداوند است.
براین اساس،پس از اصل کرامت و حرمت انسان که یکی از ارکان تلقی صحیح انسان از خود است،دریافت وجود ربطی و غیر مستقل خویش و باور نیاز مطلق خود به خدا،تلقی و برداشت مهم دیگری است که در مسیر اصلاح رفتارها در همه حوزههای رفتاری ضروری مینماید؛یعنی اگر انسان خود را غنی و مستقل بالذات بداند،تلقی نادرستی از خود داشته واین تلقی نادرست در اعمال و رفتار او انعکاس مییابد و رهآوردی جز گمراهی و انحراف از مسیر سعادت و فضایل اخلاقی به بار نخواهد آورد.
پرهیز از انجام این امور و بهطور کلی آثار و فواید ششگانهای که برشمرده شد،از یک سو محصول تلقی صحیح از خود میتواند باشد،و از سویی دیگر موجب خواهد شد تا حرمت فرد در نظر خودش و نیز نظر همنوعانش افزایش یابد و رفتار همنوعان را با او محترمانهتر از گذشته سازد."