چکیده:
هنگام بحث درباره ماهیت ایمان، اغلب تفکیکی برپایه متعلق ایمان ارائه میشود که براساس آن، ایمان به گونه کلی یا گزاره ای است و یا غیر گزاره ای؛ یعنی اگر ایمان به یک یا چند گزاره تعلق گیرد، ماهیتش نیز گزارهای و از سنخ معرفت خواهد بود؛ اما اگر متعلق ایمان شخص یا موجودی خارجی باشد، ماهیت ایمان از سنخ اموری همچون دلبستگی و وفاداری است. این مقاله با بررسی لوازم این تفکیک نشان می دهد که اولا این دسته بندی به لحاظ صوری و منطقی دچار مشکل است و ثانیا چنان قوت و صلاحیتی ندارد که ماهیت ایمان را روشن کند. بخش دوم مقاله، ایمان را براساس اینکه کدام یک از ساحات سه گانه نفس آدمی بیشتر در آن موثر باشند، به ایمان عقل گروانه، اراده گروانه و احساس گروانه تقسیم و شواهدی از نظریات فیلسوفان و متکلمان مسیحی و مسلمان برای هریک از انواع ایمان ارائه می کند.
Whenever we are discussing the nature of faith، we often have a classification based on the object of faith. Accordingly، faith is generally either propositional or non-propositional. It means that if faith belongs to one or several propositions، its nature is also propositional and a kind of knowledge. But if the object of faith is a real thing or person، the nature of faith is related to such feelings as affection، and loyalty. Through examining the prerequisites of this distinction، the following study intends to show that this classification has some formal and logical problems. Secondly، it is not strong and qualified enough to clarify the nature of faith. The second part of the article classifies faith according to the soul aspects into three groups of evidential، volitional، and emotional faith. Later، it provides some examples of Christian and Moslem philosophers and theologians' ideas regarding every kind of faith. Consequently، the paper comes to this result that determining the nature of faith based on soul aspects is a much more defensible choice than classifying based on the object of faith.
خلاصه ماشینی:
"انسانپژوهی دینی سال نهم،شماره 27،بهار و تابستان 1391 صفحات 124-105 رویکردی نوین در بررسی ماهیت ایمان با نگاه به ساحات وجودی نفس مهدی ذاکری* سید مرتضی طباطبایی** چکیده هنگام بحث درباره ماهیت ایمان،اغلب تفکیکی بر پایه متعلق ایمان ارائه میشود که براساس آن،ایمان به گونه کلی یا گزارهای است و یا غیر گزارهای؛یعنی اگر ایمان به یک یا چند گزاره تعلق گیرد، ماهیتش نیز گزارهای و از سنخ معرفت خواهد بود؛اما اگر متعلق ایمان شخص یا موجودی خارجی باشد،ماهیت ایمان از سنخ اموری همچون دلبستگی و وفاداری است.
بنابراین میکوشیم تا ضمن توضیح کاملتر این دستهبندی و بررسی و نقد آنکه بیشتر جنبه سلبی دارد،در بخش دوم مقاله با نگاهی ایجابی، معیاری متفاوت برای تقسیم انواع ایمان به دست دهیم؛معیاری که اولا از حیث صوری و منطقی دارای اشکالات تقسیم رایج نباشد و ثانیا بتوان به وسیله آن درباره ماهیت انواع ایمان نیز سخن گفت.
اگر اصلی دینی(برای نمونه،تثلیث)تنها پذیرای احساس یا اراده باشد و با خرد بستیزد،چگونه میتوان از دخالت همزمان و یکسان سه قوه سخن گفت؟عقل در چنین وضعی یا باید کوتاه بیاید که نتیجهاش میشود ایمان،و یا باید حرف خود را بر کرسی نشاند،که حاصلش جز کفر(به این اصل،نه به همه اصول یا ادیان)نتواند بود.
9991 ,ytisrevinU etatS ainavlysnneP ehT ,noitacilbuP seireS scissalC cinortcelE etatS nneP ,gnidnatsrednU namuH gninrecnoC yassE nA ,nhoJ ,ekcoL - LRU,2002,niamoD cilbuP ,yrarbiL laerehtE scissalC naitsirhC ,rettorT ."