چکیده:
فقهای اهل سنت برای تأیید دیدگاه خود در مورد تعصیب به حدیثی از پیامبر اسلام| با عنوان: «یقسم المال علی اهل الفرائض علی کتاب الله، فما ترکت فلأولی رجل ذکر» استناد میکنند. در مقالة حاضر این حدیث در شیوههای روایت و سندها و مصادر آن و نیز از حیث نص و الفاظی که حدیث به آن روایت شده و در نهایت از ناحیة دلالتی آن مورد بررسی و مناقشه قرار گرفته و در این راستا، مقاله بعد از مقدمه در چهار مبحث تدوین میگردد. نتیجة نهایی از این مبحث مفصل بر این امر قرار میگیرد که نمیتوان برای تأیید نظریة تعصیب به این حدیث استناد جست.
خلاصه ماشینی:
"معتقد است: این سخن که «فهو لأولی رجل» به این معنا است که از میان مردان کسی که از نظر قرابت و بطن (حسب و نسب) به مرده نزدیکتر باشد مورد نظر است، ولی اگر در جایگاه با هم برابر بوده و همگی به افراد مؤنث یا مادران منتسب باشند ـ مانند برادران و امثال آن ـ دیگر از دایرة این حدیث خارج خواهند بود، زیرا در میان فرزندان کسی که اولای بر آنها باشد وجود ندارد، علت نیز آن است که همگی از حیث جایگاه و منزلت در مرتبهای یکسان قرار دارند، درست هم نیست گفته شود: أولی (نزدیکتر) در حالی که همه با هم مساوی هستند، با توجه به آنچه گذشت این حدیث فرزندان را اراده نکرده و منظور آن افرادی غیر از فرزندان است (عینی، همان: 23/ 236 – 237؛ ابن حجر، فتح الباری: 12/ 9).
3. هنگام ورود به مبحث اصلی در زمینة دلالتهای حدیث و بررسیهای انجام شده در مورد آن، بیان نمودیم که این حدیث بر نظریة تعصیب که اهل سنت به آن اعتقاد دارند، دلالت تام ندارد، در ادامه احتمال جدیدی را در تفسیر این حدیث بیان نمودیم که ناظر بر شیوهای در حل مشکل عول بود، به این معنا که: از میان ورثه اگر کسی باقی ماند که سهم و فریضة خود را به طور کامل دریافت نکرده بود، نزدیکترین فرد مذکر آنها به فرد فوت شده ـ اگر موجود باشد ـ مقدم بر بقیه صاحبان فرض است، به گونهای که فرد مذکر سهم خود را به طور کامل میگیرد و نقص در گرفتن سهم متوجه افراد مؤنث خواهد بود، نتیجة این امر نیز به دست آمدن راه حل جدیدی برای مسئلة عول در مواردی است که در میان صاحبان فرائض (افرادی که ارث به آنها تعلق میگیرد) فرد مذکری وجود داشته باشد."