چکیده:
»مذاق فقه« یا »مذاق شریعت« از واژگان نوآمدی است که ساحت استدلالی فقه، در دورانهای اخیر بیشتر با آن مرتبط شده است. نوشتار حاضر، با بازشناسی مذاق شریعت، در پی آن است تا خاستگاه این نهاد، جایگاه کاربست و ادله اعتبار آن را انعکاس دهد؛ همچنین با نگاهی انتقادی به پیشنهاد حذف این نهاد تئوریک از وادی فقاهت، یا استفاده نابه جا از آن، این خط مشی را برگزیده است که با رویکرد ضابطهمندی مذاق شریعت و تنقیح گلوگاهها، میتوان آن را در میان مباحث اصولی مطرح و نهادینه ساخت.
خلاصه ماشینی:
3. مذاق شریعت مرحوم کاشف الغطاء »مذاق شریعت« را این گونه توصیف میکند: مذاق شریعت، عبارت است از فهم و درک تازهای که مجتهد با استفاده از ذوق سلیم و درک منضبط خود، در پی کند وکاو در مجموع ادله، به ذهنش راه مییابد؛ در چنین موردی، نمیتوان تردیدی در اعتبارش روا داشت؛ چرا که خود از موارد منصوص است ]از دائره آیات و روایات خارج نیست[؛ چه اینکه عقل نیز همانند ادراکات حسی، بهرهای از بساوایی، چشایی، بویایی و نطق دارد؛ بهرهای که با حواس ظاهری قابل درک نیست؛ و حجیتش از آن روی است که اعتبار منطوقها با کنایهها و رموز - در صورتی که احتمال آن ضعیف نباشد - از نظر متفاهم عرفی، یکسان تلقی میشود.
در مقابل، اگر مقصود، آن است که استفاده حکم مسئلهای خاص، از روایات کلی و عام واضح نیست، یعنی از سویی، نیاز به اعمال نظر عقل و درک آن نسبت به مصالح یک شیء، و از سوی دیگر، نیاز به تطبیق آن مورد بر نصوص عامه است، این گونه تلقی نیز تمایز و تفاوتی بنیادین با مذاق شریعت خواهد داشت؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، برای اکتشاف مذاق شریعت، صرفا نمیتوان به درک اقتضایی و ناقص عقل اعتنا کرد، بلکه باید در کنار آن، به پارهای از مؤیدات و اشارات مستفاد از متون دینی و نیز کلمات فقها استناد جست و با استظهار مجموعی آنها به اکتشاف حکم شارع رسید.