چکیده:
«عصر جدید» (New Age) یکی از جنبشهای نوپدید دینی است که شبکهای گسترده از افراد و گروههای کمابیش همپوش با معتقدات و جهتگیریهای بسیار متفاوت آن را پیگیری میکنند. هدف مشترکی که این افراد و گروهها را به هم پیوند میدهد، تلاش برای دگرگونی افراد و جامعه از طریق آگاهی معنوی است. «وساطت روحی» از مفاهیم بسیار معروف و متداول در «عصر جدید» است که بیشباهت با دریافت الهام و وحی نیست. از اینرو، نویسنده این پدیده را ذیل «وحیهای ملفوظ» بررسی میکند؛ گرایشی قوی نیز وجود دارد که مدعی است تمامی وحیهای گذشته را باید وساطت روحی تلقی کرد. نویسنده پس از بحثی دربارة وساطت روحی و وحیهای ملفوظ، به بحث دربارة انحای وساطت روحی و فرایندهای تحولی میپردازد. در پایان مقاله نیز، به اختصار، منابع مربوط به وساطت روحی را که برای تحلیل در این مقاله گزینش شدهاند، معرفی میکند.
خلاصه ماشینی:
"این عقیده که وساطت روحی و دیگر وحیها از مجموعة علتهای واحدی برخوردارند، بهعنوان یک فرضیه، عقیدهای کاملا معتبر، بسیار جالب و بهیقین درخور تحقیق جدی و غیرجانبدارانه است؛ اما وضع معرفتی کنونی ما اجازه نمیدهد که آن را بیش از یک فرضیه بدانیم؛ زیرا اولا، کمیابی و محدودیتهای ذاتی منابع مربوط به وحیهای دینی کهن «وساطت روحی» دانستن آنها را بهشدت حدسی میسازد.
جمعبندی ما درباره جایگاه وساطت روحی در بافت مطالعه ادیان جذابیت کمتری دارد: «وساطت روحی» یک واژه امیک است که در بافت «عصر جدید» برای اشاره به مقوله عام اتیک «وحیهای ملفوظ» بهکار میرود؛ نه بیشتر و نه کمتر از این.
100 اضافه بر این، شواهد ظاهرا نشان میدهند در حالیکه انواع وساطت روحی خلسهای و غیراختیاری مستلزم نوعی تربیتیافتگی از جانب واسطه است که باید استفاده از استعدادهایش و ضبط و مهار آنها را برای دست یافتن به حداکثر تأثیرگذاری یاد بگیرد، شنیدن صداهای درونی این تربیت را نمیطلبد.
با این حساب، دربارة وساطت روحی کاملا قاصدانه که بر اساس فنون «خودت انجامش بده» حاصل میآید، چه باید گفت؟ بسیاری از پیروان «عصر جدید» مدعیاند که وساطت روحی را از این راه به دست آوردهاند؛ اما، بهرغم آنکه بهیقین آنان پیامهایی را ارائه میکنند لیکن ظاهرا شمار بسیار اندکی از این پیامها ــ اگر نگوییم هیچ یک از آنها ــ درخور محبوبیت فراگیر هستند.
خود رامتا نایت را تشویق میکرد که برای روبهروشدن با سیل تقاضاهای کمک و راهنمایی پول قبول کند؛ و نیز به این امر توجه میداد که توقع مبلغی بهعنوان جبران بخشهای زیادی از زندگیاش که به هنگام وساطت روحی «از دست میرود» و جبرانناپذیر است، کاری معقول است."