خلاصه ماشینی:
"مدتهای گذشت تا کشورها متوجه شدند که وجود داشتن نمایندگی در پایتختهای یکدیگر و استفاده از تمامی ابزارهای دیپلماسی(رسمی و یا دیپلماسی خط یک)نمیتوانند از اوجگیری تنش میان خود جلوگیری کنند،زیرا محدودیتهای کار چنان است که امکان انعطاف را سلب میکند و به تعامل نمیانجامد.
دیپلماسی خط دو فرایندی غیر رسمی و غیر دولتی است که در آن افراد آگاه و صاحب نظر مشارکت دارند و برای کاهش تنش و یا حل مشکل و ایجاد اعتماد و تفاهم به گفتگو و بحث مینشینند.
سوم،گفتگو در دیپلماسی غیر رسمی از تبادل مواضع و استدلال درباره آنها فراتر میرود و به عمق موضع گیریهای دو طرف میپردازد و نیز اینکه این موضع چه علت یا علتهایی دارد،نگرانیها،ترسها،نیازها،اولویتها،محدودیتها، ارزشها،و منافع در پس این موضع گیری چیست.
او در تعریف خود از دیپلماسی خط دو آن را به تعامل غیر رسمی بین اعضاء دو گروه یا ملت تعبیر کرد که هدف آن حل منازعات میان طرفین از طریق بحث درباره عوامل مؤثر بر روانشناسی آنهاست.
بنابراین آگاهی دادن به این گروهها درباره مسائل، دل مشغولیها،منافع و ارزشهای خود و فراهم کردن زمینه گفتگو و بحث با آنها میتواند به روشن شدن مواضع کشور،علتها و راه حلهای احتمالی مسائل کمک کند.
به هر روی گر چه مفهوم دیپلماسی خط دو ساز و کارهای آن هنوز در کشورمان نهادینه نشده،ولی با توجه پدید آمدن معضلات مزمن و در آستانه تنش میان ایران و برخی کشورهای مهم جهان،به ویژه دنیای غرب،و در حالی که هنوز تعامل مستقیم و غیر مستقیم با آنها در جریان است،باید هر چه زودتر استفاده از این نوع دیپلماسی را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دهیم."