چکیده:
ورود مغولان به ایران یکی از مهمترین برش های تاریخ میانـه ایـران میباشـد. یکـی از مهمترین مباحث این دوره قرار گرفتن سنت مغولی در برابر حقوق اسلامی است .یاسا به عنوان مجموعه ی احکـام جزایـی کـه بـر گرفتـه از آداب و سـنن عـرف و مـذهب مغولان بود، نقش اساسی در همبستگی اجتماعی مغولان داشت . این اولین بار بود کـه نظام حقـوقی متفـاوتی در برابـر حقـوق اسـلامی در جامعـه ایـران قـرار میگرفـت .ایـن رویارویی را میتوان تحت تاثیر تحولات سیاسی این دوره برسی کرد . تـا زمـانی کـه مغولان نتوانسته بودند بر جامعه ایران تسلط سیاسی کامل داشته باشـند نسـبت بـه عـدم اجرای یاسا در ابعاد اجتماعی در جامعه ایران از خود واکنش نشان میدادند. اما مغولان نظام حقوقی اسلامی را از بین نبردند بلکه این نظام ، در عرض سیستم حقوقی مغـولان به وجود خود ادامه داد. بـا کامـل شـدن تسـلط سیاسـی مغـولان ، اجـرای یاسـا از بعـد اجتماعی تغیر شکل داده و بیشتر متناظر بر حوزه سیاسـی و نظـامی بـرای قبایـل مغـول مستقر در ایران شد.اسلام آوردن مغولان و تغیر شکل اسکان آنها از صحرا گردی بـه یکجا نشینی، لزوم تحول در نگرش مغـولان نسـبت بـه سـنت هـای خـود را الـزام آور نمود، که این تغییر عبارت از قدرتمند شدن مجدد نظام حقوق اسلامی در برابـر سـنت مغولی و هر چه بیشتر وابسته نمودن حوزه قضا به حکومت بود.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهميت منص قاضي القضاه درسيستم قضايي تاريخ ميانـه ايـران بـاقي ماندن اين منصب نشانه اي از باقي ماندن سيستم حقوقي اسلامي در اين دوره ميباشـد، اما اين باقي ماندن ساختار تشکيلاتي به اين معنا نيست که بـدون هـيچ گونـه تحـول و تغييري در دوره مغول و ايلخانان مانند دوره ي سلجوقي ادامه داشته است چرا که نظام تشکيلات اداري ايران همانگونه که بررسي شد از اواخر سلجوقي تغييرات زيـادي در آن به وجود آمد و ادامه روند فساد در حوزه تشکيلاتي و ديوان قضا به عنوان يکي از زير مجموعه هاي تشکيلات سياسي در اين دوره نيز ادامه داشته است امـا بـا توجـه بـه اينکه مغولان اوليه توجه چنداني به اداره امور کشوري نداشتند و بيشترين توجـه آنـان صرف اداره پادگان ها و حفظ نظـم نظـامي بـوده اسـت و«توجـه چنگيزخـان منحصـرا معطوف به مغولان يعني رعاياي مستقيم خود بود، و تکاليفي که به عهـده فرزندانشـان محول ميکرد»( ميرخواند ، ٣٩-١٣٣٨، ١٩/٥) بنابراين مغولان اوليه سـاکن در ايـران که تابع زندگي صحراگردي بودند و برطبق مفاد ياسا از سـاکن شـدن در شـهرها منـع شده بودند کشور ايران و نحوه اداره آن را به سان يک پادگان نظامي ميديدند.