چکیده:
عقل نقش زیادی در تنظیم و جهت دهی رفتارهای انسان به سمت ارزش ها و فضائل اخلاقی دارد. صدرالمتالهین در میان اندیشه های فلسفی خود سخنانی دارد که نشان می دهد وی به کاربردهای عقل در اخلاق توجه داشته و اندیشه های اخلاقی خود را بر عقلانیت بنیان نهاده است. آرای ایشان نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق در سه رویکرد عمده معرفت شناختی، انگیزشی و وجودشناختی قابل بررسی است. بر اساس رویکرد معرفت شناختی، عقل نظری قادر است تا هم گزاره های بنیادین نظام اخلاقی را کشف کند و هم صغریات یا جزئیات اخلاقی را بر آنها منطبق نماید. افزون بر این قادر خواهد بود تا وجوه حسن و قبح افعال را نیز تشخیص دهد. در رویکرد انگیزشی نیز عقل نظری و عملی در تعامل با یکدیگر، با تشخیص صحیح و روشن ساختن نتایج و پیامدهای فعل، نقش قابل توجهی را در ایجاد شوق و انگیزه و نیز به کارگرفتن قوای محرکه در راستای تحقق بخشیدن به فعل، ایفا می کنند. از حیث وجودشناختی هم، امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده و از این رو، هرچه از سعه عقلانی بیشتری برخوردار گردد اخلاقی تر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در رویکرد معرفتشناختی، نقش عقل نظری در شناخت مبانی اخلاق و همچنین در شناخت ارزشهای اخلاقی، پررنگ و برجسته است اما در رویکرد انگیزشی؛ نقش عقل عملی در ایجاد انگیزش و تحریک انسان جهت انجام افعال اخلاقی و ترک افعال غیراخلاقی روشن و قابل توجه است.
از آنجا که ملاصدرا اصالت را به وجود میدهد و برای وجود مراتب تشکیکی قائل است و نیز با توجه به اینکه با نظریه جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقا، برای نفس مراتبی را بیان میکند و همچنین با توجه به اینکه برای عقل مراتبی را ذکر میکند، میتوان نتیجه گرفت که تمام حقیقت اخلاقی انسان وابسته به حیات عقلانی او، و حیات عقلانی ملازم با سعة وجودی اوست؛ به این معنا که هر چه انسان در مرتبه بالاتری از عقلانیت قرار داشته باشد از سعة وجودی بیشتری برخوردار بوده و در نتیجه اخلاقیتر خواهد بود؛ چرا که سعة عقلانی او گسترش یافته و تمام قوای دیگر نفس را تحت تسلط و فرمان خویش درآورده است.
انسان هر اندازه که بتواند قوه عقلانی را بر دیگر قوا مسلط کند به همان اندازه اخلاقی خواهد بود و هر اندازه که بتواند عقل خود را تقویت کند سعة وجودی بیشتری خواهد یافت (اینها بر اساس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس، حرکت جوهری، اصالت وجود و مراتب تشکیکی وجود به خوبی قابل تصور است).
به عبارت ساده، در نظر ملاصدرا انسان عاقل و انسان اخلاقی و انسان موجود در هر مرتبه از وجود ملازم با یکدیگرند و بدین جهت است که از یک سو میگوید: «کمال عقل عملی اشراف یافتن بر سایر قوای حیوانی است» 334 و از سوی دیگر میگوید: «الغضب و الحرص و...