چکیده:
این نوشتار با بیان فلسفه حکم تعدد زوجات در اسلام، دفاعی عقلانی از این حکم در برابر پرسشها و اعتراض های موجود در عصر حاضر خواهد کرد. پس از تبیین روش درست دفاع از قوانین و مقررات حقوقی و فقهی، سه دیدگاه در فلسفه این حکم بیان میشود. مهمترین عامل تشریع این حکم، تفاوت غریزه جنسی میان زن و مرد و تحریکپذیری و قدرت بیشتر آن در مردان میباشد که موجب شده نظام حقوقی مبتنی بر تک همسری که در بیشتر جوامع امروز رایج است، نتواند روابط جنسی میان زنان و مردان را در دایره انضباط قانونی بگنجاند و مانع رواج روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج گردد. با این وجود، میتوان گفت زندگی تک همسری از نظر اخلاقی و در شرایط عادی مطلوبتر است و حکم مشروعیت تعدد زوجات، بر اساس ضرورتهای اجتنابناپذیر برخاسته از غریزه جنسی مردان شکل گرفته است و فقط باید در محدوده وجود ضرورت و شرایط مناسب به آن اقدام شود.
خلاصه ماشینی:
"البته نحوه ازدواج در هر جامعه ای مبتنی بر آیین و رسوم آن جامعه است، ولی اصل ازدواج که همان روابط جنسی مشروع و قانونی میان زن و مرد است، در همه جوامع وجود دارد و روابط جنسی خارج از این چارچوب در هر جامعه ای، نامشروع تلقی می شود که ممکن است قبح و زشتی این روابط نیز در جوامع، متفاوت باشد.
این رویه ناپسند که سابقه ای به دیرینگی تاریخ بشری دارد و در دوران جاهلیت قبل از اسلام نیز در جامعه حجاز و جوامع دیگر همهگیر بوده است، گویای حقیقتی غیر قابل انکار و مسلم است و آن، نیاز مردان به فرونشاندن و آرام کردن غریزه خود و نیاز زنان هرزه، به درآمد مالی است.
جوامع دیگر هم اگر این فساد و فحشا را به رسمیت قانونی نشناخته اند، چاره ای جز چشم پوشی از آن و نادیده گرفتن این تخلف قانونی نمی بینند و در جوامعی همچون جامعه ما که نه اجازه رسمی تأسیس چنین مراکزی داده می شود و نه از وجود غیر قانونی آنها چشم پوشی می شود و از سوی دیگر، نظام چندهمسری و ازدواج موقت، بستر مناسب فرهنگی خویش را در جامعه باز نکرده است، گرفتار چالش و مشکل دیگری است و آن، انتشار فساد در سطح جامعه و مزاحمت های گوناگون برای بانوان می باشد.
قوانین حقوقی و فقهی باید قوانینی باشند که برای عموم مردم قابل تحمل بوده، مصلحت عموم آنان در آنها در نظر گرفته باشد، ولی اخلاق، هرچند دارای قواعد و اصول ثابت و غیر قابل تغییر میباشد، این قوانین پایدار در شرایط و ویژگیهای متفاوت افراد و جوامع، در تزاحم با یکدیگر قرار میگیرند و گاهی اولویت های خویش را از دست می دهند، آنگاه قانون اخلاقی دیگری رجحان می یابد."