چکیده:
طرحواره حجمی یکی از اصلی ترین طرحواره های تصویری است و در تبیین نگرش عرفانی نسبت به هستی، از مهم ترین طرحواره ها به شمار می رود. با طرحواره حجمی می توان مفاهیم انتزاعی و تجربه های عرفانی را که بر بودن چیزی درون چیز دیگر دلالت دارد، در قالب استعاره شناختی بررسی کرد. اساس طرحواره حجمی بر این است که انسان به کمک تجربه ای که از بودن خود در چیزی یا بودن چیزی در خود دارد، برای مفاهیم انتزاعی نیز بتواند حجم قائل شود. هدف ما در این پژوهش، تبیین شواهدی در مثنوی مولوی است. برخی تجربه ها و مفاهیم عرفانی که انتزاعی است، در قالب طرحواره حجمی بیان شده است. مولوی در بسیاری از ابیات از طرحواره حجمی برای تبیین مفاهیم عرفانی بهره جسته است. زمانی که عشق را به مکان و مامن و خلوتخانه ای تشبیه می کند که از نور دلدار، لبریز و سرشار است ، در واقع به کمک طرحواره حجمی برای عشق که مفهومی انتزاعی است، حجم و ظرف قائل شده است. آنچه باعث ساخت چنین عبارات استعاری می شود، ساخت های مفهومی و طرحواره های تصویری است که شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدا (عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد (فراحسی و باطنی) در تبیین مفهوم انتزاعی عشق سود می جوید. مولوی، کلام را نیز مکان واره ای می داند که دارای مظروف است. ظرف آن، صورت و الفاظ و حروف آن است و مظروف آن، معنی و حقیقت کلام است که درون ظرف الفاظ و تعابیر نزول می کند.
خلاصه ماشینی:
به اعتقاد جانسون و لیکاف تجربه ای که انسـان از وجـود فیزیکـی خـود مبنـی بـر اشـغال بخشی از فضا دارد، درک مفهوم انتزاعی «حجم » را برای او امکان پذیر می سازد، پـس انسـان مـی توانـد خود را مظروف ظرف تخت ، اتاق ، خانه و مکان هایی که دارای حجـم بـوده و مـی توانـد نـوعی ظـرف تلقی شود، بپندارد و این تجربة فیزیکی را به مفاهیم دیگری کـه بـه لحـاظ جـوهری یـا مفهـومی حجـم ناپذیرند، بسط دهد و در نتیجه طرحواره های انتزاعی از حجم هـای فیزیکـی در ذهـن خـود پدیـد آورد (١٩٨٠٢٧٢,Lakof and Johnson).
همان طور که جهان و تن انسان بر مبنای طرحوارة حجمی ، ظرف و مکان واره ای برای ظهور نور حق است ، و ایــدة عالم – معبد و انسان – معبد را تأیید می کند، دل انسان ، نیز به عنوان مرکز و قطب وجود او، معبد ملکوتی است که به دلیل ظرفیت بالایی که دارد، آیینه و تجلی گاه انوار غیبی و روحـانی حـق می شود: دل که گر هفتصد چو ایـن هفـت آسـمان انـــدرو آیـــد شـــود یـــاوه و نهـــان (همان ، ۸۷۲/۵) پس ، دل ظرفیت و گنجایشی بالا دارد که می تواند مظهر و معبد تمامی انوار صفات و اسماء الهی باشد.
توجه به معنی که در حقیقت ، اساس و اصل کلام عرفـا و همان حقیقت روح و وجود عارف است به کمک طرحوارة حجمی در قالـب اسـتعاره هـای مفهـومی تبیین شده است ؛ یعنی یک ایده و مفهوم عرفانی به کمک مفاهیم عینی و محسوس ، بیان می شود.