چکیده:
در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت زبان در تولید، حفظ و تداوم فرهنگ و هویت در جامعه، به یکی از دست آوردهای زبان فارسی در انتقال یک حوزه معنایی و نظام مفهومی میپردازیم. این حوزه معنایی همانا بیان فرهنگی - مفهومی فضاهای سبز طراحی شده و ساخته شده توسط جامعه ایرانی در طول تاریخ است. برای نامیدن اینگونه فضاها در زبان فارسی از لغات متعددی استفاده می شده است. مجموعه این کلمات و معانی مرتبط با آنها یک انگاره ذهنی- فرهنگی را ترسیم و تصویر می کند که می توان آنرا الگوی فرهنگی – تاریخی باغسازی بومی و با هویت ایرانی دانست. الگویی که در ضمن، در طول زمان، متحول و متنوع شده ولی متاسفانه امروزه ما اطلاع زیادی از آن نداریم. در نهایت هدف این مقاله آن است که خواننده را با ارتباط متقابل و پویای فرهنگ - زبان- فضا، و این بار در رابطه با طراحی فضاهای سبز، در ایران آشنا نماید. از سوی دیگر این مقاله در صدد نشان دادن روش متفاوتی در تفسیر فضاهای انسان ساخت گذشته در ایران است. شاید این روش بتواند به شناخت برخی از ناشناخته های موجود در مورد فلسفه وجودی و تفسیر اینگونه فضاها کمک کرده و ما را در مورد پیوند بین گذشته، حال و آینده، در فرایندهای برنامه ریزی و طراحی های محیطی در ایران، یاری رساند.
خلاصه ماشینی:
"باز شناسی لغات و مفاهیم مرتبط با فضای سبز و خصوصیات آن در زبان فارسی الف- لغات مترادف با مفهوم فضای سبز در زبان فارسی : آبسال- باغ- بست- بستان- بهشت- بهشت زار- بوستان- تاکستان- پالیز- پردیس- چمن- چمن زار- خیابان- راغ- رزستان- رضوان- سبزه زار- علفزار- فالیز- گلزار- گلستان- گشت- گلشن- گلناک- لاله زار- مدونه- مرح- مرغ- مرغزار- مفستان- موستان- مینو- نارنجستان- نخلستان- وارکار ب- مفاهیم مترادف با لغت باغ در فارسی که از زبان عربی گرفته شده و در فارسی به کار رفته اند: ایکه- بحره- بنانه- ترعه- جالز- جبان- جبانه- جنت- جنه- حسش- حدیقه- خلد- درهم- ربیعه- رزغه- رفرف- رقمه- روضه- زلف- زلفه- طن ء- ظلال- غلیاء- غوطاله- فردوس- قرحاء- ماءله- محجر- مخرف- مخرفه- مذاد- مرتع- مرتعه-مرج- مرع- مرعی- مرنعه- مزدرع- مزرع- مزرعه- مطین- معشبه- منبت-ناعمه- واضعه- ودفه- ودیفه- یسری به این ترتیب ملاحظه می گردد که 35 اسم و صفت برای اشاره به مفهوم فضای سبز و باغ در زبان فارسی داریم و در کنار این لغات بیش از پنجاه لغت نیز از عربی وارد فارسی شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
البته این نکته نیز وجود دارد که چطور بالا که از نظر فضایی و هندسی بدین ترتیب عنوان می شود و جهتی عمودی را القاء می کند در مورد مثلا یک اتاق در شکل سطحی مطرح می شود؟ باید توجه نمود که این موضوع در قالب های زبانی- ذهنی تحقق می یابد به عنوان مثال اگر سجاده ای را که برای نماز گسترده است به گروهی نشان دهیم و از ایشان بپرسیم که بالای آن کجاست؟ بدون استثناء جایی را نشان خوا هند داد که جای مهر است بدین ترتیب جایی که پای انسان بر روی سجاده قرار می گیرد پایین محسوب می شود."