چکیده:
جدول داده ـ ستانده چارچوبی برای بررسی ارتباط بین بخش های مختلف اقتصاد یک کشور بوده و پیوندهای موجود میان بخش های مختلف اقتصادی را از منظر تقاضاکننده و عرضه کننده نشان می دهد. در این چارچوب فقط مبادلات واسطه ای بین بخشی ملاک سنجش اهمیت بخش ها و در نهایت شناسایی بخش های کلیدی قرار می گیرد.
این مقاله نشان می دهد که این نوع سنجش فقط می تواند شرط لازم باشد ولی کافی نیست. شرط لازم و کافی این است که افزون بر مبادلات واسطه ای، درآمد عوامل تولیدی و مصرف خانوارها به طور همزمان در سنجش اهمیت بخش ها مورد توجه قرار گیرد. بکارگیری رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی علاوه بر اینکه می تواند شرط لازم و کافی را در سنجش اهمیت بخش ها در نظر بگیرد، همچنین انعطاف پذیری بیشتری در سنجش اهمیت بخش های اقتصادی نسبت به رویکرد داده ـ ستانده متعارف دارد.
نتایج بر مبنای جدول داده ـ ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی نشان می دهد که بخش های خدماتی در چارچوب رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی اهمیت می یابند. این در حالی است که بخش های غیر خدماتی در چارچوب رویکرد داده ـ ستانده برجسته می گردند.
Input-Output table is a framework for investigating the intersectoral relationships. It also shows the linkage between different sectors from selling & buying point of view. In this framework، intermediate transactions are the main criteria for the measurement of linkages on the basis of which key sectors can be identified.
This paper demonstrates that this type of assessment is necessary، but not sufficient. The sufficient pre-requisite is that in addition to intermediate transaction، income and expenditure have to be considered simultaneously in measuring sectoral importance. Application of social accounting matrix، not only satisfies the sufficient pre-requisite in evaluating sectoral importance، but also offers more flexibility in assessment compared to the standard input-output approach.
The results based on the Input-Output approach and Social Accounting Matrix approach reveal the importance of service sectors in social accounting matrix approach framework، whereas non-service sectors appear outstanding in input-output approach framework.
خلاصه ماشینی:
"سنجش اهمیت بخشها با استفاده از رویکرد ماتریس حسابداری اجتماعی حسین دهقان شورکند{o1o} مهدی تکیه{o2o} علی اصغر بانوئی{o3o} تاریخ دریافت:90/1/23 تاریخ پذیرش:90/3/28 چکیده {IBجدول داده-ستانده چارچوبی برای بررسی ارتباط بین بخشهای مختلف اقتصاد یک کشور بوده و پیوندهای موجود میان بخشهای مختلف اقتصادی را از منظر تقاضاکننده و عرضهکننده نشان میدهد.
لذا میتوان الگوهای ارائه شده را براساس شیوهی حذف کرن در سه دسته جای داد: 1)حذف کامل سطر و ستون شامل مبادلات درونبخشی و بینبخشی 2)حذف مبادلات بین بخشی و حفظ مبادلات درونبخشی 3)حذف کامل سطر یک بخش از منظر بخش عرضهکننده(پیوند پیشین)و حذف کامل ستون یک بخش از منظر بخش تقاضاکننده(پیوند پسین) در این تحقیق با استفاده از روش حذف فرضی الگوی پیشنهادی«دایتزنباخر و لیندن»(1997)به سنجش اهمیت بخشهای اقتصادی در قالب دو رویکرد داده-ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی پرداخته خواهد شد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) 4-تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق در این قسمت ابتدا نتایج اهمیت بخشها در دو رویکرد داده-ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی آورده خواهد شد و سپس اختلاف تولید هریک از بخشهای تولیدی در اثر حذف بخشها در دو رویکرد و رتبهبندی آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
یک علت این است که ماتریس مبادلات واسطهای بین بخشی ملاک سنجش عملکرد بخشهای مختلف اقتصادی در نظر گرفته میشود و بدینترتیب پیوند همزمان تولید،درآمد و مصرف که تصویر واقعبینانهتری از ساختار اقتصاد را به نمایش میگذارد،خارج از چارچوب الگوی داده-ستانده قرار میگیرد.
"sisylanA egakniL tuptuO-tupnI fo noitacilppA nA7991-7891 anihC ni srotceS yeK dna segakniL larotcesretnI".
"segakniL drawkcaB teN dna drawroF teN :srotceS yeK fo noitceleS eht ot hcaorppA weN A"."