چکیده:
دغدغه اصلی نویسنده در این مقاله، پاسخ به این سؤال است که چرا فرهنگ امریکایی مروج ولخرجی است و مصرفگرایی بیحد و حصر را گرامی میدارد و چرا قناعت که از قدیم الایام فضیلتی والا به شمار میرفت، اکنون امری خندهآور است. نویسنده در پاسخ به این سؤال به کاوش در پیشفرضهایی کهن در فرهنگ غربی از دوران یونان باستان تا دوره سلطه کلیسا میپردازد و شیوه ایجاد ارتباط بین عالم مادی و عالم معنوی را در هر دوره میکاود. سپس به قرن اخیر توجه میکند و نشان میدهد پیشفرضهای نهضت پروتستان چگونه رویکرد مردم به مسائل مادی را عوض کرد و چگونه توانست پیشفرضی غالب در تفکر بنیانگذاران کشور امریکا قرار گیرد. بر مبنای این پیشفرض، کسب ثروت امری ممدوح شناخته میشد، اما قناعت نیز همچنان فضیلت بود. انباشت سرمایه و کالا، مردم را به مصرف بیشتر تشویق کرد. افزون بر این که این مصرفگرایی تنها وجه مشترکی بود که مهاجران به امریکا، با ادیان و آداب و علایق متنوع میتوانستند داشته باشند. به این شکل، مصرفگرایی به مرام مشترک امریکاییها تبدیل شد و به عنوان دین بازار قداست یافت.
خلاصه ماشینی:
"وبلن به این نتیجه میرسد که نمایش ثروت امروزه نشاندهنده جایگاه اجتماعی است و همانطور که در گذشته یعنی در جوامع اولیه، «غنیمت جنگی، گواهی مشهود در تعرضی موفق بود»2 و در آن دوران تنها شاهان و کاهنان لباسهای فاخر و ظریف بر تن داشتند، امروزه نیز مردم با خرید خودروهای بزرگ و گرانقیمت و عمارتهای زیبا نشان میدهند «غاصبان اقتصادی» موفقی هستند و آنقدر پول دارند تا بتوانند ورای نیازهای واقعیشان و تنها برای نیاز به نشان دادن وضعیت اقتصادی خود به اسراف و تجملگرایی روی آورند.
»21 به این صورت، بازار در همه جا حاضر است؛ یعنی اصول اعتقادی بازار نه تنها در بازار به کار گرفته میشود، بلکه همانطور که کاکس اذعان میکند: جدیدترین جریان در نظریه اقتصاد، تلاش برای به کارگیری محاسبات بازاری در حوزههایی است که زمانی به نظر میآمد جدا از بازارند؛ حوزههایی از قبیل قرار عشقی، زندگی خانوادگی، روابط زناشویی و پرورش فرزند...
»24 لحن مقاله کاکس در بررسی ساختاری فاسد به نام بازار، به طور فزایندهای، گزندهتر میشود و با این جمله، مقاله خود را به پایان میرساند: «همه ادیان سنتی (قدیمی) چنین تعلیم میدهند که انسانها، موجوداتی محدود هستند و حدود و قیودی بر هر کسب و کار دنیوی (زمینی) حاکم است»، اما برای بازار «هیچ حد یقفی وجود ندارد»25 و هیچ قناعت، محدودیت و تواضعی برایش تعریف نشده است.
البته شاید مسیحیت29 یا آیین پروتستان،30 مسئول بحران اقتصادی یا بخشی از آن بودهاند، اما به هر حال، نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد، این است که در توسعه روح ملی ما (ملی نه شخصی)، اعتقادات ادیان سنتی به نفع اعتقاد جدید در بازار کنار گذاشته شده است؛ زیرا این اعتقاد تنها نیرو یا قدرت مورد توافق همگان به عنوان قدرت سودمند بین شخصی بود."