چکیده:
در صد سال گذشته، تاریخ آموزش امریکا شاهد تحولاتی پر خطا و غفلت بوده است که عمدتا شخصیتهای بانفوذ مالی، علمی و دانشگاهی در آنها دخیل بودهاند. هدف این تحولات، یکسانسازی و تبدیل دانشآموزان به آدمکهای ماشینی قابل کنترل، نظارت بر نظم نوین فنسالارانه و محدود کردن آزادی فردی و تفکر مستقل آنهاست. نمونه این امر، مشارکت بنیاد بیل گیتس و آکادمی خان در امر آموزش است که یکی از اهداف پنهانی آنها، کنترل دانشآموزان با استفاده از نرمافزارهای رایانهای است. یک مؤسسه آموزشی برخط با هزینه بنیاد بیل و ملیندا گیتس4 در پی ارائه و اداره یک برنامه آموزشی جهانی واحد و مناسب برای همه است. این راهبرد همراه با طرحهایی که همواره در طول تاریخ وجود داشتهاند، برای تبدیل بیش از پیش آموزش از حالت بومی به نظم فنسالارانه بینالمللی واقعا مناسب است. شیوه دیگر یکسانسازی، استفاده از روانشناسی تجربی مطرح شده به وسیله ویلهلم وونت در امر آموزش بوده است. جان دیویی به عنوان وارث علمی روانشناسی تجربی، شیوه ترقیگرایی ابزاری را ابداع کرد که تحولات عظیمی از جمله تغییر ماهیت فکری و تضعیف اراده سیاسی در راستای کنترل بیشتر دانشآموزان را به وجود آورد.
خلاصه ماشینی:
"1. New World Order Education: Useful Engines in the "One World Schoolhouse", Global Research, October 19, 2012 Source:http://www.
البته همکاری بنیاد گیتس با آکادمی خان این طرح را به سطح کاملا جدیدی خواهد رساند؛ یعنی اجرای شیوه مدون جهانی تولید، ارائه و بازگویی اطلاعات که شبیه به نگرش سیاسی و فنسالارانه پیشینان خردمند آنها از اوایل قرن بیستم است.
26 علاوه بر فرآیند شرطیسازی جمعی آموزش عمومی که شدیدا از این فرقه متأثر بود، ایجاد و توسعه یک سازمان بینالمللی با کمک و نظارت سازمان ملل متحد و متشکل از سازمان بهداشت جهانی و اتحادیه جهانی بهداشت روان برای نظارت و احتمالا اعمال جهانبینیهای قابل قبول، با تحقق تقریبا کامل پیشبینی هشتاد سال پیش ولز و راگ در بسیاری جنبهها مطابقت دارند.
هماهنگی موجود در نظم نوین جهانی شیوه اصلی حاصل از منابع علمی دانشکده تربیت معلم که در رویکرد آکادمی دوستدار فنآوری خان به آموزش نیز مشهود است، شامل تغییر ماهیت انسان از یک موجود اجتماعی خودمختار، اما یاریبخش و جمعی به فردی است که همیشه از محدویتهای خارجی آگاه است و به حمایت، نظارت و مداخله سازمانی متکی است.
در خلال یک قرن گذشته، مهندسان اجتماعی، برنامهای را برای آموزش عمومی اجرا کردند که دوشادوش شرطیسازی مادام العمر مطرح شده در رسانههای جمعی، در تغییر ماهیت فکری و تضعیف اراده سیاسی ـ به عنوان وجه مشخصه انسانیت فرد ـ تا حد زیادی موفق بوده است.
در واقع، قصد بیل گیتس برای بینالمللی کردن، نظارت و کنترل فرآیند آموزش و کل طبقات جامعه با استفاده از آکادمی خان، بیانگر آغاز فصلی جدید و مهم در جهت ادغام بیشتر افراد در این نظم فنسالارانه جهانی آشکار است."