چکیده:
آفرینش نخستین نمونه انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهم ترین مراحل کهن الگوی آفرینش در فرهنگ های مختلف بشری است. نمونه بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غول آسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار می شود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیت های اسطوره شناختی کهن الگوی انسان نخستین در فرهنگ های اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامه فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیل ها، اسطوره شناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصه اصلی کهن الگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونه همزاد و بالاخره خویشکاری تمدن سازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاری های سه گانه بین مجموعه ای از شاهان پیشدادی که هر کدام می توانند نمونه ای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاری ها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"کریستن سن به همین دلیل ، قول شاهنامه را که تهمورث را پسر هوشنگ می دانـد، معتبرتر از نسب نامه او در متون پهلوی می داند که بین آنها چند نسل فاصله قائـل شـده انـد و او را نیـای مقـدس یکی از شاخه های اقوام سکایی از نمونه هایی می داند که در فرهنگ این قوم ارزش نخستین انسان را داشته اسـت و از زبان مردمان ایرانی جنوب دریای خزر وارد اساطیر ایرانی شده است .
بـه همـین دلیـل ، بسـیاری از نمودهای کهن الگوی انسان نخستین در روایاتی با خاستگاه متفـاوت ، ضـمن از دسـت دادن ایـن نقـش بنیـادین ، نقش های ثانوی دیگری کسب کرده اند، اما نشانه های این کارکرد آغازین را در زوایای اساطیری این شخصیت هـا می توان بازجست ؛ نشانه هایی که بر تقسیم بندی سه گانه مطرح شده در این جستار قابل تطبیق هستند و در مـورد شاهنامه به صورت ذیل از هم قابل تفکیک هستند: دوگانگی زوج آغـازین را در کیـومرث و جمشـید و داشـتن نسب خدایی و یا حفظ برخی نشانه های بازمانده از هویت اولـین نسـل انسـانی پـس از ایـزدان را در کیـومرث ، جمشید و فریدون می توان بازجست ؛ البته ایفای نقش نیای مقدس یک قوم که در ادامه همـین خویشـکاری دوم شکل می گیرد، علاوه بر این سه ، در هوشنگ و تهمورث ، منوچهر و حتی ایرج (نیای ایرانیان ) نیز کـه بـه شـاهی نرسیده ، قربانی می شود، قابل ردیابی است ."